ŦŁФШ ΞTłHШ ارسال شده در 25 اردیبهشت، 2021 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 اردیبهشت، 2021 از لحظه ی جدایی دیگر سخن نمی گفت از لحظه ی جدایی دیگر سخن نمی گفت فهمیده بودم اما چیزی به من نمی گفت گفتم که می توانیم با هم دوباره باشیم؟ لبخند بی جوابش از ما شدن نمی گفت آتش به جان آتش افتاده بود اینجا اما سیاوش عشق از سوختن نمی گفت آرام گریه می کرد یعقوب پیر کنعان می مرد قطره قطره از پیرهن نمی گفت بازار برده داران مصری پر از زلیخاست اما نگاه یوسف از خواستن نمی گفت سردار سر به داران ، هنگام سنگ باران حتی به روی شبلی پیمان شکن نمی گفت دل بود روی دوشم تابوت آرزوها در خاک می شد اما هیچ از کفن نمی گفت بر صفحه ی نگاهش تصویر مرده ی عشق تکرار رفتنی که از آمدن نمی گفت 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .