رفتن به مطلب

فقه حنفی | اهل تسنن


SARDAR

ارسال های توصیه شده

امام ابوحنيفه و آشنائي و تلمذ ايشان در محضر امام صادق ( ع ) :
"نعمان بن ثابت بن زوطی " معروف به "ابوحنیفه " درباره ی عظمت امام صادق(ع) بيانات زيبائي دارند ؛ از جمله درباره آن حضرت مي گويند :
"مارایت افقه من جعفربن محمد و انه اعلم الامه "
"من فقیه تر و داناتر از جعفربن محمد ندیده ام . او داناترین فرد این امت است " .
در زمان امام جعفر صادق(ع) منصور دوانقی ، خلیفه عباسی قدرت سیاسی را در اختیار داشت ، او همواره از مجد و عظمت بنی علی و بنی فاطمه به ویژه امام صادق(ع) رنج می برد و برای رهایی از این رنج گاها بدنبال تحريك علماي زمان خود در مقابل امام صادق(ع) بود ؛ منصور عباسی از جناب ابوحنيفه مي خواهد تا در مناظره اي علمي با امام جعفربن محمد الصادق (ع) حضور يابد .
در این رابطه خود امام ابوحنیفه نقل می کند كه : "روزی منصور دوانقی کسی را نزد من فرستاد و گفت : ای ابوحنیفه مردم شیفته جعفربن محمد شده اند ، او در بین مردم از پایگاه اجتماعی وسیعی بهره مند است ، تو برای این که پایگاه جعفربن محمد را خنثی کنی و در دید مردم از عظمت او به خصوص از عظمت علمی او بکاهی ، چند مساله پیچیده و غامض را آماده کن و در وقت مناسب از او بپرس تا بلکه با ناتوان شدن جعفربن محمد از پاسخ گویی ، او را تحقیر نمایی و مردم ديگر شیفته او نباشند و از او فاصله بگیرند .
در همین رابطه من چهل مساله مشکل را آماده کردم و در یکی از روزها که منصور در "حیره " بود مرا طلبید ، به حضورش رسیدم . همین که وارد شدم ، دیدم جعفربن محمد در سمت راستش نشسته است ، وقتی که چشمم به آن حضرت افتاد ، آن چنان تحت تاثیر ابهت و عظمت او قرار گرفتم که از توصیف آن عاجزم. با دیدن منصورخلیفه عباسی آن ابهت به من دست نداد . سلام گفتم و اجازه خواستم تا در کنارشان بنشینم . خلیفه با اشاره اجازه داد و در کنارشان نشستم . آن گاه منصورعباسی به جعفربن محمد نگاه کرد و گفت:ابو عبدالله ایشان ابوحنیفه هستند.
او پاسخ داد : بلی ، او را می شناسم . سپس منصور به من نگاهی کرد وگفت : ابوحنیفه اگر سوالی داری از ابوعبدالله ، جعفربن محمد بپرس و با او در میان بگذار . من گفتم بسیار خوب. فرصت را غنیمت شمردم و چهل مساله ای را که از پیش آماده کرده بودم ، یکی پس از دیگری با آن حضرت درمیان گذاشتم . بعد از بیان هر مساله ای ، امام صادق(ع) در پاسخ آن بیان می فرمود:
عقیده شما در این باره چنین و چنان است ، عقیده علمای مدینه در این مساله این چنین ا ست و عقیده ما هم این است.
در برخی از مسائل آن حضرت با نظر ما موافق بود و در برخی هم با نظر علمای مدینه موافق بود و گاهی هم با هر دو نظر مخالفت می کرد و خودش نظر سومی را انتخاب می کرد و بیان می داشت .
من تمامی چهل سؤال مشکلی را که برگزیده بودم یکی پس از دیگری با او در میان گذاشتم و جعفربن محمد هم بدین گونه ای که بیان شد به جملگی آن ها ، با متانت تمام و با تسلط خاصی که داشت پاسخ گفت."
سپس ابوحنیفه بیان داشت: " ان اعلم الناس اعلمهم باختلاف الناس "
"همانا دانشمندترین مردم کسی است که به آراء و نظریه های مختلف دانشوران در مسائل علمی احاطه و تسلط داشته باشد و چون جعفربن محمد این احاطه را دارد ، بنابراین او داناترین فرداست."
همو درباره عظمت علمی استاد خود امام صادق (ع) بیان داشته كه : "لولا جعفربن محمد ما علم الناس مناسک حجهم" .
"اگر جعفربن محمد نبود ، مردم احکام و مناسک حج شان را نمی دانستند".

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

مذهب حنفي

موسس مذهب حنفيه كه قدیمی ترین مذاهب فقهی اهل سنت است ، ابو حنيفه ، نعمان بن ثابت بن زوطي بن ماه مي باشند . وي اصالتاً ايراني بوده زيرا جدش ، زوطي از اسيران كابل بوده است ، ولي ابوحنيفه در 80 هـ در كوفه متولد شد و در همانجا به آموختن فقه و علم كلام پرداخت و در سال 150 هـ در گذشت. او در كوفه مدت 18 سال در حلقه درس حماد بن ابی سلیمان (م 120 ه.ق) به فراگیری فقه به روش ابراهیم نخعی پرداخت.
نعمان ، پس از مرگ استادش ، سفرهایی هم برای فقه اندوزی به حجاز داشت و از نخبگان علمی آن دیار و از جمله امام باقر علیه السلام توشه برگرفت .
ابوحنیفه که پس از استادش حماد ، بر جای او تکیه زد ، مکتب فقهی نوینی پدیدآورد . او قائل به کاربرد رأی و اجتهاد بود و قیاس و استحسان را به عنوان منبعی فقهی مورد توجه قرار داد . اساس اندیشه فقهی ابوحنیفه بر هفت اصل : کتاب خدا ، سنت رسول ، سخنان صحابه ، قیاس ، استحسان ، اجماع و عرف استوار بود.
امام ابو حنیفه به جز رساله های کوچکی ؛ از جمله رساله فقه اش ، کتابی را به نگارش در نیاورد ولي شاگردانش پس از وی فتاوای او را در مجموعه ای گرد آوردند . نعمان در اواخر دوره اموی مورد توجه همه مسلمانان بجز خوارج قرار گرفت . او به تشیع تمایل نشان می داد و در اندیشه سیاسی اش چون زیدیه بود.
در قیام زید بن علی ، پنهانی به یاری اش شتافت و همچنین نقل شده که او از قیام ابراهیم بن عبدالله حسنی از پیشوایان زیدیه در شهر بصره ، حمایت نموده است.
جناب ابوحنیفه در خلافت منصور از کوفه به بغداد فرا خوانده شد تا قاضی القضاتی آن جا را بر عهده گیرد ، ولی مقاومت او در برابر این خواست خلیفه موجب شد او زندانی شود و سرانجام در سال 150 ه.ق. در همان زندان درگذشت .
مذهب حنفی پس از مرگ ابوحنیفه، توسط دو شاگرد برجسته اش ابو یوسف قاضی مشهور (م 182 ه.ق) و محمد بن حسن شیبانی (م 189 ه.ق) رواج یافت.
مذهب حنفی در زمان خلافت هارون و پس از وی بدل به مذهب رسمی خلفای عباسی گردید ، به گونه ای که تنها فقیهان این مذهب مسنددار قضا می شدند . اما حاکمیت طولانی فاطمیان بر مصر مانع از گسترش این مذهب در غرب جهان اسلام گشت . بعدها مذهب حنفی ، مذهب رسمی خلافت عثمانی هم شد . ولی آن هم باعث نشد که قلمرو حاکمیت مذهب از شرق جهان اسلام فراتر رود.
علمای حنفی در مکتب اعتقادی خود ، پیرو ابومنصور ماتریدی (م 332 ه.ق) هستند . ریشه مکتب ماتریدی را باید در اندیشه های کلامی ابو حنیفه جستجو کرد ، چرا که ابوحنیفه پیش از ورود در فقه ، کرسی نشین استادی کلام در کوفه بود ، این مکتب نزدیک ، بلکه تا حدودی مؤید مکتب اعتزالی هاست .
به پیروان ابوحنیفه «اصحاب رأى» اطلاق مى ‏شود. در برابر دیگر فرقه‏ ها که آنان را «اهل حدیث» مى ‏گویند.

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...