*Niloof@r* ارسال شده در 2 اسفند، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اسفند، 2020 حسین می گويد : وقتی بچه بودم کنار پدرم میخوابیدم و هرشب یک آرزو میکردم. مثلاً آرزو میکردم برایم اسباب بازی بخرد؛ میگفت «میخرم به شرط اینکه بخوابی.» یا آرزو میکردم بروم بزرگترین شهربازیِ دنیا میگفت «میبرمت به شرط اینکه بخوابی.» یک شب پرسیدم «اگر بزرگ بشوم به آرزوهایم میرسم؟» گفت «میرسی به شرط اینکه بخوابی.» هر شب با خوشحالی میخوابیدم. آنقدر خوابیدم که بزرگ شدم و آرزوهایم کوچک شدند.... دیشب پدرم رادر خواب دیدم پرسید: «هنوز هم شبها قبل از خواب به آرزوهایت فکر میکنی؟» گفتم «شبها نمیخوابم.» گفت «مگر چه آرزویی داری؟» گفتم «تو اینجا باشی و هیچ آرزویی نداشته باشم.» گفت : سعی خودم را میکنم به خوابت بیایم به شرط آنکه بخوابی... حسین پناهی خداوند همه ی پدرهای خوب را حفظ کنه وروح تمام پدرانی که در قید حیات نیستند شاد 6 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
*Niloof@r* ارسال شده در 2 اسفند، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اسفند، 2020 شبانه روز هم که برف ببارد رو سیاهی این روزگار پیر ، سپید نمی شود رختهای خیس غصه هایم را ، در اتاق نمور و تار گرفته ی بغضهای فروخورده ام خشک می کنم مبادا در بوران تنهایی قندیل ببندد ! 5 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
*Niloof@r* ارسال شده در 2 اسفند، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اسفند، 2020 پلنگ به ماه گفت: - من تو را دوست میدارم! ماه چیزی نگفت، زیرا ماه بود و ماه، هرگز حرف نمیزند. پلنگ این را فهمید که ماه سخن نمیگوید و هرگز سخن نخواهد گفت. پس گفت: - تو میتوانی حرف نزنی اما من دوستت میدارم و از جانب تو با خویشتن سخنها خواهم گفت. ماه همچنان ماه بود و ساکت بود. فقط میتابید. پلنگ که فکر میکرد ماه را دوست میدارد هر شب سر صخره میایستاد و میگفت: - اینقدر نگاهت میکنم تا مانند تو شوم! اینجا بود که گلی کوچک که بر صخره روییده بود به حرف آمد و خطاب به پلنگ گفت: - تو میخواهی مانند او شوی تا در آسمان دو ماه باشد؟ خودت را میخواهی یا ماه را؟ پلنگ گفت: - ماه را برای خودم میخواهم. گل گفت: - اما ماه را باید برای خود ماه خواست! پلنگ گفت: - تو مغلطه میکنی ای گل. من دوستدار ماه هستم! گل گفت: - و تو فکر میکنی دوستدار ماه هستی، اما خودت را دوست میداری! پلنگ گفت: - از دل پلنگ، پلنگ خبر دارد! گل گفت: - در دل تو پلنگ است نه ماه. ماه، در دلِ خالی از پلنگ مقیم میشود! پلنگ به گل نیشخند زد. علیرضا روشن 4 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
*Niloof@r* ارسال شده در 2 اسفند، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اسفند، 2020 امید جسارت ِ در آغوشکشیدن زندگی را به آدم نمیدهد . فقط شجاعت ِ در آغوشکشیدن مرگ را از آدم میگیرد ... فرشید فرهادی 4 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
*Niloof@r* ارسال شده در 2 اسفند، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اسفند، 2020 آن که نصیحتت می کند و می گوید سرت را یک جوری گرم کن ، آتش دلت را ندیده ! فرشید فرهادی 5 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
*Niloof@r* ارسال شده در 2 اسفند، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اسفند، 2020 تو که راهی شدی نمی دانی، معنی بی قرار یعنی چه.. مثل یک ماهواره ی تنها ، گـــم شدن در مدار یعنی چه.. حمله ی لشکر غزل دیدی؟ امشب از حس شعر لبریزم غرق آرامشی نمی فهمــی، لحظه ی انفجار یعنی چه.. می روی سمت یک فراموشی.. چمدانی گرفته ای در دست.. شاعـــری بی قــــرار می فهمد ، سوت تلــخ ِ قطار یعنی چه.. با صدای رسا که می خندی، بنده مسئول خنده ها هستم بی خیالـــی تو و نمی فهمــی ، شانه ی زیر بار یعنی چه.. دل من را زدی بـــه دریاهــا ، دل دریـــا ندیده ی ترســـو چشم دریایی ات به من فهماند، آبی بی گدار یعنی چه.. مدتـــی می شود پـــر از دردم، مثل یک سال پیش حال خودت تو خودت هم که خوب می دانی، قرص..روزی سه بار یعنی چه.. آه!با میله های مواجی، چشم های تو در محاصره است مژه هایت به من نشان دادند، آسمان در حصار یعنی چه.. محمد شریف 5 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
*Niloof@r* ارسال شده در 2 اسفند، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اسفند، 2020 تو سكوت ِ لابهلاي ِ حرفهاي ِ مني از حرفهايم آنچه نميگويم تويي! علیرضا روشن 3 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
*Niloof@r* ارسال شده در 2 اسفند، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اسفند، 2020 من شب ها خیالبافی می کنم روزها ، روزگار رج به رجش را می شکافد... فرشید فرهادی 3 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
*Niloof@r* ارسال شده در 2 اسفند، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اسفند، 2020 انگار یک حس ِ لعنتی ... یک نیروی ِ لعنتی در ذات ِ تنهائی وجود دارد که آدم را مسحور می کند ... ، گوش به فرمان و دست به سینه ... ، در مقابل ِ خوب شدن ... در مقابل ِ زندگی مقاومت می کنی ... ، بد می مانی ... ، بد می مانی ... فرشید فرهادی 4 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
*Niloof@r* ارسال شده در 2 اسفند، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اسفند، 2020 گفتی : سالهای سرسبزی ِ صنوبر را، فدای فصل ِ سرد ِ فاصله مان نکن! من سکوت کردم! گفتی : یک پلک نزده، پرنده ی پندارم از بام ِ خیال تو خواهد پرید! من سکوت کردم! گفتی : هیچ ستاره ای، دستاویز ِ تو در این سقوط ِ بی سرانجامم نخواهد شد! من سکوت کردم! گفتی: دوری ِ دستها و همکناری ِ دلها، تنها راه ِ رها شدن است! من سکوت کردم! گفتی : قول می دهم هر از گاهی، چراغ ِ یاد ِ تو را در کوچه ی بی چنار و چلچله روشن کنم! من سکوت کردم! سکوت کردم ، اما دیگر نگو که هق هق ِ ناغافلم را از آن سوی صراحت ِ سیم و ستاره نشنیدی! یغما گلرویی 5 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .