رفتن به مطلب

راز ساده خوشبختی


ارسال های توصیه شده

زن خردمندی حین کوه پیمایی، سنگ گرانبهایی را در یک جویبار پیدا کرد
روز بعد هم مرد همسفری را پیدا کرد که گرسنه بود.
زن خردمند کیفش را باز کرد تا غذایش را با او تقسیم کند.
همسفر گرسنه سنگ گرانبها را داخل کیف دید، از زیبایی سنگ تعریف کرد و از زن خواست تا آن را به او بدهد.
زن بدون تامل این کار را انجام داد.
همسفر رفت، در حالی که از بخت خود کیف می کرد.
او می دانست که آن جواهر آن قدر ارزش دارد که تا آخر عمر زندگی اش را تامین می کند.
ولی چند روز بعد او دنبال زن آمد و وقتی او را یافت، سنگ را به او برگرداند و گفت: می دانم این سنگ چقدر با ارزش است، ولی آن را به تو پس
می دهم ، به امید اینکه بتوانی چیزی به مراتب گرانبهاتر به من بدهی.
اگر می توانی آن چیزی را به من بده که تو را قادر ساخت تا این سنگ گرانبها را به من ببخشی .

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...