رفتن به مطلب

‹فهرست و بیوگرافی شیمی‌دان‌ها›


SARDAR

ارسال های توصیه شده

زندگینامه مندلیف شیمیدان بزرگ

دیمتری ایوانویچ مندلیف دانشمند و شیمیدان بزرگ در فوریه 1834 در شهر «توبوسك» واقع در سیبیری روسیه چشم به جهان گشود. او چهاردهمین فرزند خانواده بود پدرش مدیر مدرسه بود او پدر خود را در کودکی از دست داد.

او در مدرسه توپولسک استعداد درخشان خود را در ریاضی و فیزیک نشان داد و عصرها بعد مدرسه در کارگاه شیشه گری به مادرش کمک می کرد مدتی بعد کارگاه شیشه گری آتش گرفت و همه سرمایه شان از دست رفت. دیمیتری برای یافتن شغل بهتر به سن پترزبورگ رفت و در آن جا به تدریس پرداخت در سال 1850 توانست بورس تحصیلی بگیرد و به تحصیل در رشته ریاضی، فیزیک و شیمی بپردازد.

او خانواده خود را هم به سن پترزبورگ برد اما متاسفانه مادر و خواهرش به بیماری سل دچار شدند و جان خود را از دست دادند و او تنها شد فقر از یک سو و اندوه از سوی دیگر او را چنان بیمار ساخت که پزشکان تصور کردند او نیز به سل میتلا شده است و به او توصیه نمودند برای معالجه و استراحت به یک محل خوش آب و هوا مسافرت نماید. دیمیتری به جزایر کریمه رفت و مدتی را در آنجا ماند. پس از مدتی او سلامت روحی خود را بازیافت و به سنت پترزبورگ بازگشت.

مندلیف در محضر آ. وسکرسنکا شیمیدان بزرگ روسی علم شیمی را آموخت و در سال 1855 با دریافت یک مدال طلا فارغ التحصیل شد. او به شغل معلمی در دبیرستان پرداخت و چندی بعد کتاب شیمی آلی را که اولین کتاب درسی شیمی آلی روسی بود منتشر نمود. پس از آن به فرانسه و آلمان دعوت شد تا در کنفرانس ها شرکت کند. کتاب بعدی او “اتحاد آب و الکل” بود. او در زمینه شیمی صنعتی درجه دکتری گرفت و استاد شیمی در دانشگاه سن پترزبورگ شد. پس از آن چند کتاب دیگر در زمینه شیمی منتشر نمود. در سال 1864 با دختری به نام فزووز لشوا در دانشگاه آشنا شد و ازدواج کرد. آنها دو فرزند داشتند اما ازدواج آنها سرانجام به طلاق و جدایی منجر شد.

در آن زمان همه عناصر شیمیایی هنوز شناخته نشده بودند و در سال 1869 شیمیدانها فقط شصت و سه عنصر را کشف کرده بودند به عقیده مندلیف خواص فیزیكی و شیمیایی عناصر تابعی از جرم اتمی آنها بود مندلیف عناصر بر اساس خواص مواد در خانه های عمودی و افقی یک جدول قرار داد او در این جدول عناصر را براساس وزنشان رده بندی نمود. این جدول از سبک ترین عنصر یعنی هیدروژن آغاز می شد و به سنگین ترین عنصر یعنی اورانیوم خاتمه پیدا می کرد. دیمتری مدتی بعد دوباره ازدواج کرد و از ازدواج دوم خود چهار فرزند دیگر دارا شد.

دیمتری دارای اخلاقی عجیب بود و همواره مورد تمسخر اعضای انجمن شیمیدانان روسیه قرار می گرفت تنها مشوق او لوتادمیر دانشمند بزرگ شیمی بود. در سال های بعد عناصر اسکاندیوم و ژورمانیم نیز کشف شدند و مندلیف این عناصر را هم در جدول خود قرار داد. به کمک قانون تناوبی مندلیف پیش بینی خواص عناصر شیمیایی ناشناخته امکان پذیر شد و زمینه کشف عناصر توسط دانشمندان پایه ریزی شد قانون تناوبی راه کشف این عناصر را ممکن ساخت.

این جدول نشان می داد كه در چه جاهایی مكان خالی برای عنصری ناشناخته باقی می ماند كه باید بعداً اشغال شود. با آگاهی از خواص عناصر موجود در نزدیکی این مكانهای خالی امکان پذیر شد که خواص مهم عناصر ناشناخته تخمین زده شود و خواصی مانند جرم اتمی، چگالی، نقطه ذوب و نقطه جوش ماده ناشناس بر اساس استدلال و محاسبه معین شود.

مندلیف در سال 1869 جدول خود را به جامعه شیمی روسیه تقدیم كرد . جدول مندلیف كه پیش بینی وجود 92 عنصر را می نمود درآغاز کسی از جدول او استقبال نکرد با گذشت زمان پیشگویی های مندلیف تحقق یافتند و عناصر مجهول با مشخصات از قبل پیش بینی شده و وزن مخصوص مشخص جای خود را یکی پس از دیگری در جدول مندلیف یافتند.

 
زندگینامه مندلیف شیمیدان بزرگ

 
با اكتشاف آرگون در سال 1894 و هلیوم «رامزی» براساس جدول مندلیف وجود نئون و كریپتون و گزنون را پیش بینی نمود و در این هنگام جدول مندلیف شهرت عجیب و فوق العاده ای كسب نمود. از آن پس تمام آكادمی های كشورهای جهان جز روسیه او را به عضویت خود پذیرفتند.

مندلیف مردی آزادی خواه و علاقه مند به مسائل اجتماعی بود او مورد انتقاد دولت روسیه قرار گرفت و دولت روسیه او را به خارج از از روسیه فرستاد.مندلیف به پاریس رفت و در آزمایشگاه ورتس شیمیدان فرانسوی مشغول به کار شد . و مدتی هم به همکاری با بونزن شیمیدان و فیزیکدان آلمانی پرداخت . سپس به آمریکا سفر کرد و از چاه نفتی پنسسیلوانیا بازدید به عمل آورد .

مندلیف هنگام کسوف سال 1906 به فرانسه رفت و برای تحقیق فضایی با بالون به هوا پرواز کرد . در سال 1906در لیست نامزدهای جایزه نوبل قرار گرفت ولی مواسان شیمیدان فرانسوی بیش از او رأی آورد و این جایزه به مندلیف نرسید .

مندلیف یکی از چهره ها و شخصیت های محبوب مردم روسیه بود. او در زمان جنگ روسیه و ژاپن بعلت تقاضای مردم روسیه به کشورش روسیه باز گشت. مندلیف در دوم فوریه 1907 در سن هفتاد و سه سالگی درگذشت. سالها پس از مرگ او، در سال 1955 عنصر شماره 101 این جدول نیز کشف شد این عنصر به افتخار مندلیف به نام مندلیفیم نام گذاری شد . آخرین خانه خالی جدول مندلیف در سال 1938 با كشف (آكتینوم) در پاریس پر شد.

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

زندگينامه جان دالتون

متولد 1766 سپتامبر 6

مرگ 1844 ژوئیه 27

رشته فعالیت شیمی, فیزیک, هواشناسی

دانشجویان دکتری وی جیمز پرسکات ژول

دلیل شهرت کاشف تئوری اتم و الکترون

کاشف بیماری کورنگی (دالتونیسم)
 


جان دالتون شیمیدان و فیزیکدان بریتانیایی بود. معروفیت او بیشتر بخاطر پیشگامی او در نظریه اتمی است.

جان دالتون ۱۰ سال پیش از ثبت و اعلان استقلال آمریکا در سال۱۷۶۶، در انگلستان زاده شد. خانواده او در یک کلبه کوچک گالی در روستایی زندگی می‌کردند. در کودکی، جان به همراه برادرش در یک مزرعه کار می‌کرد و در مغازه پدر در بافتن لباس او را یاری می‌دادند. با وجود فراهم بودن اندکی از لوازم اولیه زندگی آنها خانواده فقیری بودند، بسیاری از پسران فقیر در آن زمان از داشتن تحصیلات محروم بودند، اما جان توانست با خوش‌شانسی در مدرسه‌ای در همان نزدیک زادگاهش مشغول تحصیل شود. او به یادگیری علاقه زیادی نشان می‌داد. آموزگاران نیز او را به یادگیری تشویق می‌کردند. در ۱۲ سالگی، او اولین مدرسه خود را در شهری نزدیک محل اقامتش باز کرد اما به خاطر کمبود پول مجبور به بستن آنجا و کارکردن در مزرعه عمه اش شد.‎ شد



۳سال بعد، به همراه برادر بزرگ‌تر و یکی از دوستانش مدرسه‌ای را در کندال انگلیس باز کردو به تدریس انگلیسی. لاتین، یونانی، فرانسوی و ۲۱ موضوع علمی و ریاضی پرداخت. جان به یادگیری طبیعت و هوای اطراف خود می‌پرداخت. او پروانه ها، حلزون، و. . . را جمع‌آوری می‌کرد. جان دالتون پی برد که دچار کوررنگی ست و به یادگیری آن روی آورد. در ۱۷۹۳، جان به عنوان معلم خصوصی به منچستر رفت و در کالج جدید مشغول به تدریس شد و در آنجا به مشاهده رفتار گازها پرداخت.

او به عناصر و اجزاء مختلف و چگونگی درست شدن آنها اندیشید. جان نظریه‌ای داشت که بر طبق آن، هر عنصری از اتمهای مجزا تشکیل شده و تمام عناصر با یکدیگر متفاوت هستند زیرا اتم‌های سازنده هر کدام از آنها، با دیگری متفاوت است



او فکر می‌کرد که هر عنصری وزن مخصوص می‌دارد، زیرا از اتم‌های متفاوتی تشکیل شده. در سال ۱۸۰۸، جان دالتون کتابی با مضمون، نظامی نوین در فلسفه شیمی منتشر کرد که در آن وزن بسیاری از اتم‌های شناخته شده را جمع‌آوری و لیست کرده بود. مقدار عددی وزن‌هایی که او محاسبه کرده کاملاً دقیق نبودند، اما مبنایی بودند برای جدول تناوبی پیشرفته، اگرچه بسیاری نظریه دالتون در مورد ساختار اتم را نپذیرفتند، اما وی بر تحقیقات خود برای دفاع از نظریه‌اش ادامه می‌داد

جان دالتون در سال ۱۸۴۴ درگذشت، او با افتخار در انگلستان به خاک سپرده شد. بیش از ۴۰۰,۰۰۰ نفر بدن بی‌جان او را هنگام قرار گرفتن در تابوت مشایعت کردند. آخرین تجربه و آزمایش مربوط به او بررسی چشم نگهداری شده او در سال ۱۹۹۵ بود تا دلیل کوررنگی او را معلوم کنند. ثابت شد که کوررنگی او از نوع نادری است که به دوتروآنوپیا معروف است. دالتون حتی پس از مرگ نیز به گسترش دانش کمک کرد

امروز، دانشمندان در هر جا، نظریه دالتون درباره ساختار اتم را مورد قبول می‌دانند. یک پسر ساده روستایی روش جدیدی برای اندیشیدن و نگاه کردن به عالم هستی و چگونگی کارکرد آن را به مردم و اهل دانش نشان داد.

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

زندگينامه مندليف
کمتر کسی است که با جدول تناوبی مندلیف در دروس شیمی آشنایی نداشته باشد و حداقل نام این جدول را شنیده 

و دیده است. این جدول به شیمیدانان تا کنون کمک های شایایانی کرده است ، زیرا همه عناصر موجود و کشف شده

، وزن و نوع خاصشان توسط دانشمند مشهور روسی ، دیمیتری ایوانویچ مندلیف طبقه بندی شده است. این 

انشمند برجسته توانست با تبحر کافی در شیمی به خواص عناصر مختلف دست یابد و آن ها را به همگان معرفی 

کند. در این مقاله به زندگی پر فراز و نشیب این شیمیدان اشاره می کنیم تا اطلاع کامل در زمینه نحوه زندگی و تلاش 

های مستمر او به دست آورید.


کودکی یک یتیم

دیمیتری ایوانویچ در هفت فوریه سال 1834 در شهر تویولسک سیبیری در یک خانواده متوسط و پرجمعیت چشم به 

جهان گشود. او چهاردهمین فرزند خانواده مندلیف به شمار می رود. پدرش ایوان مدیر یکی از مدارس محلی بود و

مادرش ماریا در کارگاه شیشه گری که از پدرش به ارث برده بود کار می کرد تا بتوند کمک خرج شوهرش باشد. 

پدربزرگ ایوانویچ نیر مسئول اولین روزنامه محلی در سیبری بود. دیمیتری ایوانویچ زندگی خوب و آرامی داشت تا 

این که پدرش را بر اثر یک بیماری قلبی از دست داد و یتیم شد. از آن به بعد اندوه و ناامیدی فضای خانه را پر کرده و

ایوانویچ که پنج سال بیشتر نداشت در غم از دست دادن پدر افسرده شد. مادر بیشتر کار کرد تا هزینه خانواده پر 

جمعیتش را درآورد . او شبانه روز در کارگاه شیشه گری مشغول ساخت انواع ظروف بلوری بود تا بچه هایش در 

آسایش زندگی کنند و به تحصیل بپردازند. دیمیتری ایوانویچ به مدرسه توپولسک رفت و استعداد درخشان خود را در 

زمینه ریاضی و فیزیک به معلمان خود نشان داد. عصر ها بعد از اتمام مدرسه به کارگاه نزد مادرش می رفت و او را 

در شیشه گری کمک می کرد. دایی اش بسارگین راهنما و دوست خوبی برای دیمیتری بود. وقتی دیمیتری پا به 14 

سالگی گذاشت مادرش به او قول داد که وی را به مدرسه سن پترزبورگ برای ادمه تصیل بفرستد اما بخت با آنان یار 

نبود و کارگاه شیشه گری آتش گرفت و همه سرمایه شان از دست رفت.

دیمیتری برای یافتن شغل پز درآمد به سن پترزبورگ رفت و در آن جا به تدریس در یک مدرسه پرداخت. او در سال 

1850 توانست بورس تحصیلی بگیرد و و به تحصیل در رشته ریاضی ، فیزیک و شیمی بپردازد. او خانواده خود را 

هم به سن پترزبورگ آورد اما متاسفانه مادر و خواهرش به بیماری سل دچار شدند و او را به با یک دنیا غم و اندوه 

تنها گذاشتند. 


درخشش در دانشگاه

علی رغم مشکلات و فشار روحی بر دیمیتری ، او از درس غافل نشد و با نمرات عالی دروس دانشگاهی را می 

گذراند.

دیمیتری بر اثر فقر و و اندوه بیمار شد تا حدی که پزشکان تصور کردند او نیز به سل میتلا شده است. لذا به او توصیه 

کردند که به یک جای خوش آب و هوا برود و کمی استراحت کند.دیمیتری به جزایر کریمه سفر کرد و کمکم سلامت 

خود را به دست آورد و بعد به سنت پترزبورگ بازگشت. او زیر نظر آ. وسکرسنکا شیمیدان بزرگ روسی به آموختن 

علم شیمی پرداخت و در سال 1855 با دریافت یک مدال طلا فارغ التحصیل و به تدریس در دبیرستان مشغول شد و 

کتاب شیمی آلی را منتشر کرد که اولین کتاب درسی شیمی آلی روسی بود. او به فرانسه و آلمان دعوت شد تا در 

کنفرانس ها شرکت کند. سپس با ارائه کتابی تحت عنوان اتحاد آب و الکل در زمینه شیمی صنعتی درجه دکتری 

گرفت و استاد شیمی در دانشگاه سن پترزبورگ شد. او چند کتاب با عنوان شیمی معدنی و اصول شیمی منتشر 

کرد که مورد توجه اساتید شیمی قرار گرفت.

در سال 1864 با دختری به نام فزووز لشوا در دانشگاه آشنا شد و ازدواج کرد. ثمره این ازدواج دو فرزند بود یک 

پسر به نام ولودیا و یک دختر به نام الگا. اما این ازدواج فرجام خوبی نداشت و به طلاق و جدایی منجر شد.


خلق جدول مندلیف 


در سال 1869 جدول عجیبی را تنظیم کرد که عناصر بر اساس خواص مواد در خانه های عمودی و افقی قرار گرفته 

شده بود . به یان ترتیب این جدول از سبک ترین عنصر ینی هیدروژن آغاز و به سنگین ترین آنها یعنیاورانیوم خاتمه 

پیدا می کرد . دیمتری عاشق خواهر دوستش پوپوف شد لذا با او ازدواج کرد که ثمره یان ازدواج چهار فرزند بود . 

دیمتری برای خلق عجیب و غریبش مورد تمسخر اعضای انجمن و شیمیدانان روسیه قرار گرفت ، ولی فقط لوتادمیر 

دانشمند بزرگ شیمی بود که او را تشویق به ادامه کارش می کرد . در سال های بعد اسکاندیوم و ژورمانیم را کشف 

کردند که مندلیف این عناصر را هم در جدولش قرار داد . 


مهاجرت 

دیمتری مردی آزادی خواه و خستگی ناپذیر و علاقه مند به مسائل اجتماعی بود لذا مورد انتقاد از سوی دولت تزار 

قرار گرفت . وقتی حکومت تزار او را سد راه خود دیدند وی را به کشورهای خارجی فرستادند تا از روسیه دور باشد .

مندلیف به پاریس رفت و در آزمایشگاه ورتس شیمیدان فرانسوی مشغول به کار شد . وپمدتی را هم به همکاری با 

بونزن شیمیدان و فیزیکدان آلمانی پرداخت . سپس به آمریکا سفر کرد و از چاه نفتی پنسسیلوانیا بازدید به عمل 

آورد .
مندلیف هنگام کسوف سال 1906 به فرانسه رفت و برای تحقیق فضایی با بالون به هوا پرواز کرد . 

او در همان سال در لیست نامزدهای جایزه نوبل قرار گرفت ولی به دلیل این که « مواسان » شیمیدان فرانسوی یک 

رای بیش از او آورد این جایزه به مندلیف نرسید . مندلیف یکی از چهره ها و شخصیت های دوست داشتنی نزد مردم 

روسیه بود . لذا به هنگام جنگ روس و ژاپن آنان از مندلیف خواستند که به کشورش باز گردد و قوت قلب مردم 

کشورش باشد. 

از این رو سالهای آخر زندگی مندلیف در غم و نگرانی جنگ و خونریزی گذشت . 

مدلیف به کتاب های غپعلمی و تخیلی ژول ورن علاقه زیادی داشت و در اوقات فراغت به مطالعه این کتب می 

پرداخت . در سال 1907 هنگام مطالعه یکی از کتاب های ژول ورن بود که به آنفلوآنزا دچار شد . بسیاری از پزشکان

سن پترزبورگ برای معالجه او تلاش زیادی کردند اما او بر اثر تب و عفونت گلو و سینه دوام نیاورد و در سن 73 

سالگی چشم از جهان فروبست . از آن زمان به بعد همه خانه های جدول وی پر شد و آخرین خانه خالی در سال 1938

با کشف اکتینیم در پاریس پر شد و به این ترتیب جدول عجیب و غریب این شیمیدان پرکار به بار نشست . در سال

1955 عنصر شماره 101 این جدول نیز کشف شد و افتخار وی مندلیفیم نام گذاری شد.
 
 
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

زندگینامه لویی پاستور



شهرت لويي پاستور، شيميدان و زيستشناس فرانسوي، مديون شناخت نقش باکتريها در بروز بيماري و کشف واکسن ضد هاري ميباشد. همچنين عمل پاستوريزه کردن که مأخوذ از نام اوست، اختراع اين دانشمند ميباشد. لويي پاستور در تاريخ 27 دسامبر 1822ميلادي در شاتو ويله نوولتان از ايالت ژورا زاده شد و در تاريخ 28 سپتامبر 1895 ميلادي در نزديکي پاريس درگذشت.
لويي پاستور در خانواده يک گروهبان مستعفي ِ ارتش شکست خورده ناپلئون بنام ژان ژوزف پاستور به دنيا آمد. جد او بهشغل دباغي مشغول بود، لوئي پس از گذراندن دو سال تحصيل در دوره دبستان بهعنوان شاگرد روزانه وارد کولژآربواو به عنوان دانشآموزيخوب با استعدادي چشمگير در رشته هنر شناخته شد. در سال 1843 براي بار دوم در آزمون ورودي مدرسه عالي فرانسه شرکت و پس از اتمام تحصيلات، در سن 26 سالگي (1848) به سمت استادي در رشته شيمي دانشگاه استراسبورگ پذيرفته شد. او با تهيه و نوشتن رسالههايي درباره فيزيک و شيمي درجه دکتراي خود را گرفت. وي در اين زمان با نوشتن نامهاي بهرئيس دانشگاه اشتراسبورگ و کسب موافقت وي، در روز 29 مه 1849 با دختر 22 ساله وي ازدواج نمود. لويي پاستور در اين هنگام 26 سال داشت. همسر جوان لويي پاستور، با حمايت از فعاليتهاي علمي شوهرش، مسؤليت کارهاي اداري و دفتري وي را نيز بهعهده ميگيرد.
آنها داراي سه دختر ميشوند که هرسه قبل از رسيدن به سن بلوغ ميميرند، دختر چهارم و پسري بنام ژان باتيست از آنها پا ميگيرد که آن پسر بعدها سياستمدار ميشود. ژان باتيست در کودکي بهوسيله پدرش از مرگ نجات يافته ولي 50 سال بعد در سال 1940 که آلمانها بهفرانسه تاختند و ميخواستند بهسردابي که مقبره پاستور بود و پسرش نگهباني آن را بهعهده داشت بهزور وارد شوند، با مقاومت روبرو شده و در اين برخورد،ژان.بابتيست.جانش.را. از.دست.ميدهد.
پاستور پس از مدتي به فعاليت نورشناسي علاقمند شده و بهتحقيقات فراواني نيز دست مي زند. پاستور تحقيقات خود را در مورد عمل تخمير ادامه داده و در اين راستا به نتايج مهمی.دست.میابد.
او متوجه شد که تخمير نتيجه عمل بعضي از موجودات ريز مي باشد که پاستور وجود ميکروبها را پيش کشيد و دريافت کرد که تخمير شيره چغندر قند در اثر فعاليت موجودات ذره بيني است کهبصورت کپک مي باشد.او با توجه به مشاهدات و تحقيقاتي که انجام دادمسئله«خود به خودي»را رد کرد و علت اين فعل و انفعالات را موجودات ريزي بنام ميکروب دانست و گفت شير ترش نمي شود مگر آنکه موجودات ريزي داخل آن گردند.اين دانشمند بزرگ فرانسوي با اين کشف بزرگ يکي از بزرگترين خدمات را بهجهانيان ارائه کرد. پاستور نتايج مطالعات خود را در سوم اوت 1857 به آکادمي علوم ليل ارائه کرد و ثابت کرد که مخمر احتياج به اکسيژن دارد تا بتواند زندگي کند وي بيان کرد که پس از مرگ، موجودات ذره بيني بر روي جسد قرار مي گيرند و از کمبود هوااستفاده کرده و به زاد و ولد مي پردازند و جسد متعفن و تجزيه مي شود و مواد حاصله مورد استفاده ديگر موجودات قرار مي گيرد و حيات ادامه پيدا ميکند. از جمله ديگر فعاليتهاي علمي او در درمان هاري(RAGE) بود.هاري يک نوع بيماري است که بوسيله گاز گرفتن سگ،گربه،روباه و ديگر حيواناتي که به اين ميکروب مبتلا هستندبه آدمي سرايت مي کند. که مدت نهفتگي يعني از گاز گرفتن تا بروز علائم بيماري از 12 روز تا 2 ماه طول خواهد کشيد. اکتشافات پاستور در مورد باکتريها و نيز برخي از بيماريها خدمت بزرگي به بشريت بود. در او اشتياق به پاکي و پاکيزگي در حد وسواس بروز کرده بود. وي در حالي که در مورد کرم ابريشم مطالعه مي کرد، ناگهان دچار خونريزي مغري شد و سمت چپبدنش به کلي فلج گشت. او پس از درمان تا حدي بهبود يافت، اما سکته مغزي ديگري باعث شد تا گفتن و تحرکش مختل شود. او در هنگام مرگ بکلي فلج شده بود. لوئي پاستور در سال1895در پاريس در 73 سالگيو براثر خونريزي و سکته? مغزي درگذشت. مقبره او در زيرزمين انستيتو پاستور پاريس ميباشد.
تلاش علمي اين دانشمند بزرگ، جهشي نوين در دانش پزشکي محسوب شده و به عنوان راهگشاي اکتشافات بعدي در تاريخ بشريت ثبت شده است
 
 
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

آنتوان لوران لاووازیه"

در 26 اوت 1743 در پاریس از پدر و مادری ثروتمند و مرفه زاده شد. 

فراگیری علوم 
او زیر نظر استادانی قابل ، نجوم ، گیاه شناسی ، شیمی و زمین شناسی را بخوبی فرا گرفت. پس از اتمام دوره حقوق ، بار دیگر به علوم گرایید و 3 سال بعد در آن هنگام که جوانی 25 ساله بود، به عضویت فرهنگستان سلطنتی علوم برگزیده شد. 

بنیانگذار شیمی جدید 
لاووازیه که در حقیقت بنیانگذار شیمی جدید محسوب می‌شود. تجربه و سنجش توام با نتیجه‌گیری صحیح را پایه و اساس این علم قرار داد. وی نخستین کسی بود که ترازو را جهت سنجش و تحقیق در فعل و انفعالات شیمیایی در آزمایشگاه وارد عمل کرد. 

نظریه فلوژیستون 
قبل از او دانشمندان شیمی در مورد سوختن ، عقیده عجیبی داشتند و آن را این طور تعریف می‌کردند که هر جسم سوختنی دارای ماده ای است نامرئی به نام فلوژیستون و چون جسم مشتعل شود، این ماده از آن خارج می‌شود. هر چه جسم بیشتر قابل اشتعال باشد مقدار بیشتری از این ماده را در بردارد و شعله همان فلوژیستیک است که از جسم متصاعد می‌گردد.

به موجب این نظریه ، قدما معتقد بودند که وقتی جسمی در هوا می‌سوزد، سبکتر می‌شود. زیرا ماده فلوژیستون آن خارج می‌گردد. این نظریه نادرست ، سراسر قرن 18 را به کلی مسموم ساخته بود و حتی دانشمندان بزرگ نیز بدان اعتقاد داشتند. چنانکه "پریستلی" هنگامی که گاز اکسیژن را برای نخستین بار تهیه نمود، آن را هوای بدون فلوژیستون نام نهاد. 

تلاش لاووازیه برای رد نظریه فلوژیستون 
لاووازیه که شیمیدان برجسته‌ای برای همیشه است، امکان درک و شناخت عناصر گازی شکل را فراهم کرد. در دوران سلطه نظریه آتشزایی (نظریه ای که در بالا ذکر شد)، وسایل تجربی زیادی فراهم آمده بود که سبب دگرگونی‌های انقلابی در شیمی شدند. بیشترین اعتبار این تحولات مدیون زحمات لاووازیه است که درک درستی از اکسیژن را میسر کرد. "انگلس" نوشت: "لاووازیه می‌توانست نقطه مقابل و ضد فلوژیستون افسانه‌ای را در اکسیژنی که "پریستلی" بدست آورده بود، بیابد و در نتیجه قادر بود کل نظریه آتشزایی را از پا دراورد.

اما این کار نمی‌توانست نتایج تجربی حاصل از پذیرفتن آتشزاها را از بین ببرد. برعکس آن نظریات پا برجا بودند و فقط ترتیب بیانشان وارونه شده بود و از کلمه فلوژیستیک به عباراتی که اکنون در زبان شیمی اعتبار دارند، برگردانده شده بود و بنابراین اعتبارشان حفظ شده بود.

راه لاووازیه برای کشف اکسیژن خیلی مستقیم تر از راه دیگر هم عصرانش بود. در آغاز این دانشمند فرانسوی نیز گرایش به نظریه آتشزایی داشت. ولی هر چه بیشتر به نتایج می‌رسید، بیشتر از آن نظریه کناره می‌گرفت. در اول نوامبر سال 1772 شرح تجربیاتش در زمینه احتراق ترکیبات مختلف در هوا را به این ترتیب پایان بخشید که گفت: "وزن همه مواد و از جمله فلزات بر اثر احتراق و سوختن افزایش می‌یابد."

نظر به اینکه چنین واکنشها نیاز به مقدار زیادی هوا داشتند، لاووازیه نتیجه‌گیری دیگری هم کرد و گفت: هوا مخلوطی از گازهای با خواص گوناگون است که در حین سوختن مواد ، قسمتی از آن با ماده سوزنده ترکیب می‌شود. در آغاز لاووازیه این جزء از هوا را مشابه هوای ثابت "بلاک" تلقی کرد. ولی بزودی متوجه شد که آن قسمت از هوا که با مواد در هنگام سوختن ترکیب می‌شود، مناسبترین جزء هوا برای تنفس است.

به این ترتیب لاووازیه رو در روی اکسیژن قرار گرفت. ولی از اعلام کشف گاز جدید خودداری کرد چون می‌خواست چند تجربه تکمیلی انجام دهد. 

معرفی اکسیژن 
در اکتبر سال 1774 "پریستلی" کشف خود را به لاووازیه گزارش کرد و این گزارش مفهوم واقعی کشف لاووازیه را برای خودش روشن کرد. وی بلافاصله به تجربه با اکسید قرمز جیوه(که مناسبترین مولد اکسیژن) بود، پرداخت. در آوریل 1775 لاووازیه گزارشی تحت عنوان یادداشتی در باره طبیعت ماده ای که هنگام سوختن فلزات با آنها ترکیب می‌شود و سبب افزایش وزن تولید شده می‌شود، به آکادمی علوم فرانسه داد.

در واقع این کشف اکسیژن بود. لاووازیه نوشت که این نوع هوا را "پریستلی" و "شیل" و خودش تقریباٌ‌ بطور همزمان کشف کرده‌اند. ابتدا وی آن را مناسبترین هوا برای تنفس نامید. ولی بعد نامش را هوای زندگی بخش یا توانبخش گذاشت. به این ترتیب ملاحظه می‌شود که لاووازیه با درکی که از طبیعت اکسیژن کرده بود، تا چه اندازه بر همزمانانش پیشی گرفت. 

علت نامگذاری اکسیژن 
در مرحله بعدی دانشمند مزبور به این نتیجه رسید که مناسبترین هوا برای تنفس یکی از مواد بنیانی در ساخت اسیدهاست، یعنی مهمترین قسمت همه اسیدهاست. بعدها معلوم شد که این اعتقاد اشتباه بوده است(وقتی اسیدهای بدون اکسیژن هالوژنه تهیه شدند). ولی در سال 1779 لاووازیه اندیشید که این خاصیت را در نام گاز کشف شده بگنجاند و از آن پس ، این عنصر را اکسیژن نامید که از کلمه یونانی اسید ساز گرفته شده است. 

حق اکتشاف اکسیژن با کسیت؟ 
"انگلس" نوشته است: "پریستلی" و "شیل" بدون اینکه بدانند دست روی اکسیژن گذاشته‌اند، آن را تهیه کردند و گر چه لاووازیه همان گونه که بعدها اعتراف کرده است اکسیژن را همزمان و مستقل از آن دو نفر تهیه نکرده بود، با توجه به این که آن دو نفر نمی‌دانستند چه چیزی را تهیه کرده اند لاووزایه را باید کاشف اکسیژن شناخت. 

فعالیتهای سیاسی لاووازیه
از جمله خطراتی که که جان لاووازیه را به مخاطره انداخته بود و بیشتر جنبه سیاسی داشت، هنگام انقلاب کبیر فرانسه در سال 1789 یعنی در آن هنگام که انقلابیون زمام امور پاریس را در دست داشتند رخ داد. لاووازیه رساله معروفی در باب اقتصاد سیاسی موسوم به "ثروتهای زیرزمینی فرانسه" به رشته تحریر درآورد. این کتاب یکی از مهمترین کتبی است که در مبحث اقتصاد نوشته شده است. 

مرگ لاووازیه
سرانجام آنتوان لاووازیه در سال 1794 در دادگاه انقلابی به ریاست "ژان باتیست کوفن هال" به جرم خ**یا*نت به ملت همراه چند تن دیگر تسلیم تیغه گیوتین شد، در حالیکه 51 سال داشت. پس از مرگ لاووازیه ، "لاگرانژ" گفت:

"تنها یک لحظه وقت آنان برای بریدن آن سر صرف شد و شاید یکصد سال زمان نتواند سر دیگری همانندش بوجود آورد."

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

نوبل كيست؟
آلفردبرناردنوبل در بيست ويكم اكتبر سال 1833 در شهراستكهلم سوئدچشم به جهان گشود .

در 8 سالگي به همراه خانواده اش عازم روسيه شد . نشانه هاي علاقه به علوم و به ويژه شيمي درهمان نخستين سالهاي كودكي در وي پديدار شد.

آموخته هايش را به شكل خودآموز فراگرفت و هيچ گاه تحصيلات دانشگاهي را از سرنگذراند . در سال 1863 به سوئد بازگشت و دركارگاه پدر در هلنبورگ به عنوان شيميدان مشغول به كار شد . او در توليد صنعت مواد منفجره نيتروگليسيرين موفقيت بسياري بدست آورد .

در1864 انفجاري منجر به ويراني كارخانه و مرگ چند نفر از جمله برادر جوانترش شد ، پس از آن كه كارخانه هايي در آلمان و نروژ ساخته شدند نوبل در1867 اختراع نوعي از نيترو گليسيرين به نام ديناميت را به ثبت رسانيد . در ديناميت او نيتروگليسيرين جذب خاك دياتومه جامد بي اثري شده بود از اين رو كاركردن با آن ايمن تر بود . اين اختراع به سرعت كار ساخت و ساز ها را در بسياري از كشورها بهبودبخشيد.

نوبل در سال 1875 ژلاتين منفجرشونده قويتري را ارائه داد كه در آن نيتروگليسيرين با نيتروسلولز ژلاتيني شده بود . اختراع وي طرحهاي بزرگ راه سازي مانند كانال كورينث و تونل گوتارد را امكان پذيرساخت . درسال1887 بالبيست ماده منفجره بي‌دود را براي امورنظامي معرفي كرد ، آلفرد نوبل مردي تنها غالباً بيمار فروتن كمرو و دوستدار انسان ها بود . او در دهم دسامبر سال 1896 پيش از تحقق ايده هايش درمنزل شخصي اش واقع در سن رمو ايتاليا چشم از جهان فرو بست .

قسمتي از وصيتنامه نوبل
تمام دارايي ام طبق آنچه درپي مي آيد تقسيم شود . اين سرمايه به شكل اوراق بهادار معتبر توسط كارگزارانم از طريق تأسيس يك صندوق به عنوان جايزه سالانه به كساني اعطا شود كه طي سال گذشته خدمت بزرگي به جامعه انساني انجام داده باشد.

جايزه مزبور به پنج قسمت مساوي تقسيم شود و هر يك از آنها به يكي از موارد زير اختصاص داده شود: 1سهم براي كسي كه مهمترين اختراع يا اكتشاف در زمينه علوم فيزيك انجام داده است . يك پنجم براي كسي كه مهمترين يا مفيدترين اكتشاف رادرزمينه علم شيمي انجام داده ، يك سهم براي كسي كه مهمترين كشف دررشته فيزيولوژي يا پزشكي انجام داده باشد ، يك پنجم براي كسي كه برجسته ترين اثرادبي را خلق كند ، ويك سهم باقيمانده به كسي تعلق گيرد كه بيشترين يا بهترين اقدام را براي ايجادصلح و برادري و فروكاستن آتش دشمني بين ملت ها و برقراري دوستي انجام دهد.
 
 
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

ابرت بويل ( 1691 – 1627)
رابرت بويل كه از چهره هاي ماندگار انگليس است در كاخ ليزمور در ايلند به دنيا آمد او هفتمين پسركنت اعظم كورك يكي از ثروتمند ترين مردان جهان بود كنت اعظم براي تربيت فرزندان و اينكه لوس و نازنازي نشوند آنها را به خانواده هاي فقير سپرد تا پرورش يابند.رابرت بويل از 6 ماهگي تا 4 سالگي در يك خانواده روستايي ايلندي به سر برد او تا 8 سالگي زير نظر معلم سر خانه تحصيل كرد سپس به مدت 3 سال در اتون انگليس به در خود ادامه داد.بويل در 20 سالگي به لندن رفت و عضو يك گروه دانشمندان تحربي شد.بويل اعتقاد راسخ داشت كه آينده علم بر روش تجربي استوار است . شعار او كه هيچ چيز به صرف گفته ديگران قابل قبول نيست. اين فكر را كه تمام پاسخها در كتابهاي قديمي وجود دارد نفي مي كرد. گروه علمي كه او عضو آن بود جلسه بحثهاي غير رسمي را در خانه هر يك از اعضا برگزار مي كرد و بويل به آن نام كالج نامرئي داده بود.در سال 1654 بويل به اكسفورد رفت تا به حاميان علوم تجربي نزديكتر باشد او با كمك رابرت هوك باهوش يك تلمبه بادي پيشرفته را ساخت . اين دو نفر ثابت كردند كه صدا در خلا منتشر نمي شود آنها استدلال گاليله را كه معتقد بود در صورت نبودن مقاومت هوا يك پر سبك و يك تكه سرب سنگين با سرعت برابر سقوط مي كنند تاييد كردند . بويل به سبب آنكه نمي خواست حيوانات را بيازارد قادر نبود كه مطالعاتش را روي تنفس در خلا كاملا پيگيري كند و او يافته هاي خود را در كتاب تاثير كشساني هوا در سال 1660 منتشر كرد. اين كتاب شامل قانون بويل است. بنابر قانون بويل حجم يك گاز با فشار موثر بر آن نسبت وارون دارد.بزرگترين دستاوردهاي بويل در رابطه با علم شيمي است. او عنصر را ماده اي تعريف كرد كه نمي توان آن را با روشهاي شيميايي به مواد ساده تر تبديل كرد و نمي توان آن را از تركيب دو يا چند ماده ساده تر به دست آورد. كتاب او به نام شيميدانان شكاك 1661 نشان دهنده آغاز شيمي جديد است.بويل اصرار داشت كه دوستان دانشمند وي نتايج تجربيات خود را با سرعت گزارش كنند تا ديگران نيز از اكتشافهاي جديد مطلع شوند در سال 1663 وي كوششهاي موفقي را براي صدور امتياز انجمن سلطنتي به عنوان يك مجمع علمي رسمي كه بر اساس الگوي كالج نامرئي ايجاد شده بود انجام داد. در سال 1668 به لندن بازگشت و يك آزمايشگاه شيمي را در خانه خود به وجود آورد او عنصر قابل اشتعال فسفر را كشف كرد و نخستين كبريت را ساخت.رابرت بويل علاوه بر پژوهشهاي غلمي زبانهاي عبري يوناني و سرياني را آموخت تا مطالعات خود را روي متون مذهبي دنبال كند. مسئوليتهاي گوناگوني از جمله رياست شوراي شهر اتون مقامي در كليساي انگليس و رياست انجمن سلطنتي به او پيشنهاد شد ولي آنها را نپذيرفت. بويل هيچ گاه ازدواج نكرد. هنگامي كه در لندن وقات يافت مجموعه كارهاي علمي خود و دستگاهاي را كه ساخته بود به انجمن سلطنتي واگذار كرد. او همچنين هزينه سخنرانيهاي سالانه حمايت از دين مسيح در برابر حمله بي دينان تامين مي كرد.
 
 
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

مندلیف را چقدر می شناسید؟کمتر کسی است که با جدول تناوبی مندلیف در دروس شیمی آشنایی نداشته باشد و حداقل نام این جدول را شنیده و دیده است. این جدول به شیمیدانان تاکنون کمک‌های شایانی کرده است زیرا همه عناصر موجود و کشف شده، وزن و نوع خاصشان توسط دانشمند مشهور روسی، دیمیتری ایوانویچ مندلیف طبقه‌بندی شده است. این دانشمند برجسته توانست با تبحر کافی در شیمی به خواص عناصر مختلف دست یابد و آنها را به همگان معرفی کند.در این مقاله به زندگی پرفراز و نشیب این شیمیدان اشاره می‌‌کنیم تا اطلاع کامل در زمینه نحوه زندگی و تلاش‌های مستمر او به دست آورید.کودکی یک یتیمدیمیتری ایوانویچ در هفت فوریه سال 1834 در شهر توبولسک سیبری در یک خانواده متوسط و پرجمعیت چشم به جهان گشود. او چهاردهمین فرزند خانواده مندلیف به شمار می‌‌رود. پدرش ایوان مدیر یکی از مدارس محلی بود و مادرش ماریا در کارگاه شیشه‌گری که از پدرش به ارث رسیده بود کار می‌‌کرد تا بتواند کمک خرج شوهرش باشد. پدربزرگ ایوانویچ نیز مدیر مسئول اولین روزنامه در سیبری بود. دیمیتری ایوانویچ زندگی خوب و آرامی داشت تا این‌که پدرش را بر اثر یک بیماری قلبی از دست داد و یتیم شد. از آن به بعد اندوه و ناامیدی فضای خانه را پر کرد و ایوانویچ که پنج سال بیشتر نداشت در غم از دست دادن پدر افسرده شد. مادر بیشتر کار کرد تا هزینه خانواده پرجمعیتش را درآورد. او شبانه‌روز در کارگاه شیشه‌گری مشغول ساخت انواع ظروف بلوری بود تا بچه‌هایش در آسایش زندگی کنند و به تحصیل بپردازند.دیمیتری ایوانویچ به مدرسه توپولسک رفت و استعداد درخشان خود را در زمینه ریاضی و فیزیک به معلمان خود نشان داد. عصرها بعد از اتمام مدرسه به کارگاه نزد مادرش می‌‌رفت و او را در شیشه‌گری کمک می‌‌کرد. دایی‌اش بسارگین راهنما و دوست خوبی برای دیمیتری بود. وقتی دیمیتری پا به 14 سالگی گذاشت مادرش به او قول داد که وی را به سن پترزبورگ برای ادامه تحصیل بفرستد اما بخت با آنان یار نبود و کارگاه شیشه‌گری آتش گرفت و همه سرمایه‌شان از دست رفت.دیمیتری برای یافتن شغلی پردرآمد به سن پترزبورگ رفت و در آن‌جا به تدریس در یک مدرسه پرداخت.

او در سال 1850 توانست بورس تحصیلی بگیرد و وارد دانشگاه سن پترزبورگ شود و به تحصیل در رشته ریاضی، فیزیک و شیمی بپردازد. او خانواده خود را هم به سن پترزبورگ آورد اما متاسفانه مادر و خواهرش به بیماری سل دچار شدند و او را با یک دنیا غم و اندوه تنها گذاشتند.درخشش در دانشگاه علی‌رغم مشکلات و فشار روحی بر دیمیتری، او از درس غافل نشد و با نمرات عالی دروس دانشگاهی را می‌‌گذارند.دیمیتری بر اثر فقر و غم و اندوه بیمار شد تا حدی که پزشکان تصور کردند او نیز به سل مبتلا شده است. لذا به او توصیه کردند به یک جای خوش آب و هوا برود و کمی استراحت کند. دیمیتری به جزایر کریمه سفر کرد و کم‌کم سلامت خود را به دست آورد و بعد به سنت پترزبورگ بازگشت. او زیرنظر آ. وسکرسنکا شیمیدان بزرگ روسی به آموختن علوم شیمی پرداخت و در سال 1855 با دریافت یک مدال طلا فارغ‌التحصیل و به تدریس در دبیرستان مشغول شد و کتاب شیمی آلی را منتشر کرد که اولین کتاب درسی شیمی آلی روسیه بود. او به فرانسه و آلمان دعوت شد تا در کنفرانس‌ها شرکت کند. سپس با ارائه کتابی تحت عنوان اتحاد آب و الکل در زمینه شیمی صنعتی درجه دکتری گرفت و استاد شیمی در دانشگاه سن پترزبورگ شد. او چند کتاب با عنوان شیمی معدنی و اصول شیمی منتشر کرد که مورد توجه اساتید شیمی قرار گرفت


.در سال 1864 با دختری به نام فزووز لشوا در دانشگاه آشنا شد و ازدواج کرد. ثمره این ازدواج دو فرزند بود یک پسر به نام ولودیا و یک دختر به نام الگا . اما این ازدواج فرجام خوبی نداشت و به طلاق و جدایی منجر شد.خلق جدول مندلیف در سال 1869 جدول عجیبی را تنظیم کرد که عناصر براساس خواص مواد در خانه‌های عمودی و افقی قرار گرفته شده بود.به این ترتیب این جدول از سبک‌ترین عنصر یعنی هیدروژن آغاز و به سنگین‌ترین آنها یعنی اورانیوم خاتمه پیدا می‌‌کرد. دیمیتری عاشق خواهر دوستش پوپوف شد لذا با او ازدواج کرد که ثمره این ازدواج چهار فرزند بود. دیمیتری برای خلق عجیب و غریبش مورد تمسخر اعضای انجمن شیمیدانان روسیه قرار گرفت، ولی فقط لوتادمیر دانشمند بزرگ شیمی بود که او را تشویق به ادامه کارش می‌‌کرد.در سال‌های بعد دانشمندان فرانسوی و نروژی عناصر گالیم و اسکاندیم و ژرمانیم را کشف کردند که مندلیف این عناصر را هم در جدولش قرار داد.مهاجرت دیمیتری مردی آزادی‌خواه و خستگی‌ناپذیر و علاقه‌مند به مسائل اجتماعی بود لذا مورد انتقاد از سوی دولت تزار قرار ‌گرفت. وقتی حکومت تزار او را سد راه خود دیدند وی را به کشور‌های خارجی فرستادند تا از روسیه دور باشد.مندلیف به پاریس رفت و در آزمایشگاه ورتس شیمیدان فرانسوی مشغول به کار شد.

مدتی را هم به همکاری با بونزن شیمیدان و فیزیکدان آلمانی پرداخت. سپس به آمریکا سفر کرد و از چاه‌های نفتی پنسیلوانیا بازدید به عمل آورد.مندلیف هنگام کسوف سال 1906 به فرانسه رفت و برای تحقیق فضایی با بالون به هوا پرواز کرد.او در همان سال در لیست نامزدهای جایزه نوبل قرار گرفت ولی به دلیل این‌که (مواسان) شیمیدان فرانسوی یک رای بیش از او آورد این جایزه به مندلیف نرسید.

مندلیف یکی از چهره‌ها و شخصیت‌های دوست داشتنی نزد مردم روسیه بود. لذا به هنگام جنگ روس و ژاپن آنان از مندلیف خواستند که به کشورش بازگردد و قوت قلب مردم کشورش باشد.از این‌رو سال‌های آخر زندگی مندلیف در غم و نگرانی جنگ و خونریزی گذشت.مندلیف به کتاب‌های علمی تخیلی ژول ورن علاقه زیادی داشت و در اوقات فراغت به مطالعه این کتب می‌‌پرداخت. در سال 1907 هنگام مطالعه یکی از کتاب‌های ژول‌ورن بود که به آنفلوآنزا دچار شد. بسیاری از پزشکان سن پترزبورگ برای معالجه او تلاش زیادی کردند اما او بر اثر تب و عفونت گلو و سینه دوام نیاورد و در سن 73 سالگی چشم از جهان فرو بست.از آن زمان به بعد همه خانه‌های جدول وی پر شد و آخرین خانه خالی در سال 1938 با کشف اکتینیم در پاریس پر شد و به این ترتیب جدول عجیب و غریب این شیمیدان پرکار به بار نشست. در سال 1955 عنصر شماره 101 این جدول نیز کشف شد و به افتخار وی مندلیفیم نام‌گذاری شد.

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

«لویی پاستور» کاشف بزرگ جهان، در 27 دسامبر سال 1822 در شهر «دول» از شهرهای فرانسه پا به عرصه حیات نهاد. وی در یک خانواده تهیدست متولد شد و پدرش هم به کار دباغی مشغول بود، با این حال توانست تحصیلات خود را با استعدادی درخشان به پایان برساند. پاستور درجه لیسانس خود را از کالج سلطنتی Besancon گرفته، پس از اخذ دکترا در سن 26 سالگی و در سال 1848 به سمت استاد شیمی دانشگاه «استراسبورگ» و در سال 1857 به 
سمت ریاست آکادمی علوم ( میل ) برگزیده شد. او همچنین از اعضای اصلی فرهنگستان فرانسه بود و مجلس، ماهانه 25000 دلار مقرری برای او تعیین کرده بود.
آغاز فعالیتهای پاستور و کشف مفهوم انانتیومری
پاستور در سال 1848 آزمایشهایی را در مدرسه نرمال در پاریس انجام داد. چند سال بعد، همان آزمایشها او را بر آن داشت تا پیشنهادی را مطرح کند که اساس و مبنای شیمی فضایی است. او برای کشف تجربه در بلور نگاری، مشغول تکرار کارهای یک شیمیدان دیگر بر روی نمکهای تارتریک اسید بود. او در این آزمایشها چیزی را دید که قبلا کسی به آن توجه نکرده بود؛ وی مشاهده نمود كه سدیم آمونیوم تارترات غیر فعال نوری به صورت مخلوطی از دو نوع بلور متفاوت وجود دارد که تصویر آینه‌ای یکدیگرند.
او با استفاده از یک ذره‌بین و یک پنس با دقت و کوشش فراوان، مخلوط را به دو توده کوچک مجزا کرد : یکی بلورهای راست دست و دیگری چپ دست. اگرچه مخلوط اصلی از نظر تاثیر نور قطبی، غیر فعال بود، اما بلورهای حلال در آب از خود فعالیت نوری نشان می‌دادند. به علاوه، چرخش ویژه هر دو محلول دقیقا با هم برابر، اما با علامت مخالف بود.
یکی از محلولها نور پلاریزه مسطح را به سمت راست و محلول دیگر به همان مقدار، به سمت چپ می‌چرخاند. این دو مخلوط در سایر خصوصیات کاملا مشابه هم بودند. پاستور نتیجه گرفت که اختلاف چرخش نوری در محلول، مربوط به مولکولها بوده، و به بلور بستگی ندارد. وی به این نتیجه رسید که مولکولهایی که این بلورها را تشکیل می‌دهند، مانند خود بلورها تصویر آینه‌ای یکدیگرند.
بنابراین پاستور به وجود ایزومرهایی پی برد که ساختمان آنها تنها از نظر تصویر آینه‌ای و خواص آنها فقط از نظر جهت چرخاندن نور پلاریزه متفاوت بود و به این ترتیب، مفهوم «انانتیومری» توسط پاستور کشف شد.
کشف میکروب توسط پاستور
پاستور از مشاهده این امر كه مواد آلی، نور قطبی را منحرف می‌سازند، حدس زد که باید موجودات زنده ریزی در این کار دخالت داشته باشند. وقتی به مطالعه میکروسکوپی پرداخت، مشاهده کرد که تخمیر شیره چغندر، نتیجه عمل موجودات بسیار ریزی می‌باشد که به شکل کپک است و در تخمیر ناقص همین کپک با کپک دیگر، تولید جوهر شیره می‌نماید. وی به این جمع بندی رسید كه برای جلوگیری از عمل موجودات مزاحم که مانع تخمیر می‌شوند، باید آن را جوشاند.
پاستور عقیده داشت که اگر ش*ر..اب در معرض هوا باشد، ترش شده، تبدیل به سرکه می‌شود. این نظریه، منجر به کشف یکی از بزرگترین معماهای عالم گردید و آن، وجود جهان موجودات بسیار ریز بود که میکروب نام دارد. پاستور، نظریه بوجود آمدن خودبخودی را رد کرد. او نتیجه این مطالعه را در سوم اوت 1857 به آکادمی علوم ارائه داد و ثابت كرد که مخمر احتیاج به کنترل دارد تا بتواند زندگی كند و اظهار داشت که شیر مانند ش*ر..اب، ترش نمی شود، مگر اینکه موجودات ریزی به داخل آن راه یابند و همین موجودات، اگر بوسیله جوشاندن و حرارت دادن از بین بروند، دیگر نه چیزی تولید می‌شود و نه عمل تبخیر صورت می‌گیرد.
پاستور اعلام داشت که عامل بسیاری از امراض، همین موجودات ذره‌بینی می‌باشند و با این اکتشاف، خدمت بزرگی به بشریت نمود.
اثبات چرخه حیات
پاستور این نكته كه هر چیز نابود می‌شود، از طرف دیگر بوجود می‌آید را که لاوازیه حدس زده بود، بر مبنای علمی اینگونه بیان نمود :
«بعد از مرگ، موجودات ذره‌بینی که روی نعش قرار دارند، از فقدان هوا استفاده کرده و به زاد و ولد می‌پردازند و با تجزیه نعش، آن را متعفن می‌سازند. آنگاه مواد حاصل از تجزیه جسم مرده به مصرف تغذیه حیوانات و نباتات دیگر می‌رسد و به این طریق به حیات ادامه می‌دهند ».
اکتشافات دیگر پاستور
پاستور در سال 1881، واکسن سیاه‌زخم را برای علاج قطعی بیماری گوسفندان کشف كرد. بعد از آن برای درمان بیماری هاری مطالعه فراوان نموده، نتیجه مطالعات خود را در سال 1885بر روی انسان آزمایش نمود و از آن تاریخ به بعد، انسان را از مرض هاری نجات داد. همچنین تحقیقات زیادی در مورد عمل باکتریها از جمله انگور به ش*ر..اب نمود. پاستور در سال 1895، در حومه پاریس درگذشت و جسد وی در محل انستیتو پاستور به خاک سپرده شد.
سخنان لویی پاستور
امروز برای دریافت رهنمود، چه كرده‌اید؟((لویی پاستور)) 
تمدن، تنها زاییده اقتصاد برتر نیست، در هنر و ادب و اخلاق هم باید متمدن بود و برتری داشت.((لویی پاستور)) 
در كارهای دشوار، نشاط بسیار وجود دارد.((لویی پاستور)) 
هر آنچه كه اكنون هستیم نتیجه افكاری است كه پیش از این داشته ایم و حالا داریم.((لویی پاستور)) 
شادمانی های حقیقی در اثر ازدواج به دست می آید.((لویی پاستور)) 
شانس تنها متوجه ذهن آماده است.((لویی پاستور)) 
تحمل و بردباری بالاترین دلیری و جسارت است.((لویی پاستور))
 
 
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...