رفتن به مطلب

رد پاهایی بارانی


sAmaR!

ارسال های توصیه شده

حالا پیاده رو
خالی ست
نیمکت آشنای پارک
خالی ست
حال آنکه ، تمام شوری که عمری داشتم
رد پاهایی بارانی بود.

ران ویلیس

ترجمه از فائزه پور پیغمبر

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

ﺩﯾﻮﺍﺭﻫﺎ ﻓﺮﻭ ﻣﯽ ﺭﯾﺰﻧﺪ
ﻭ ﺗﻮ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺑﯿﻨﯽ
ﺩﻧﯿﺎ ﺩﮔﺮﮔﻮﻥ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ
ﻭ ﺗﻮ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺣﺲ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯽ
ﻣﻦ ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻡ
ﺁﯾﺎ ﺑﻪ ﻧﺰﺩ ﻫﻢ ﻣﯽ ﺭﺳﯿﻢ
ﺗﻮ ﮐﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺳﺮﯾﻊ ﺗﺮ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺩﺭ ﺣﺮﮐﺘﯽ
ﺁﯾﺎ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻏﺎﻓﻠﮕﯿﺮ ﺑﺴﺎﺯﻡ
ﻗﺪﻡ ﺩﺭ ﺁﺏ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ
ﺑﯽ ﺁﻧﮑﻪ ﺑﺪﺍﻧﻢ ﭼﻪ ﻋﻤﻘﯽ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻗﺪﻡ ﺩﺭ ﺗﺎﺭﯾﮑﯽ

ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ
ﺑﻪ ﺻﺪﺍﻫﺎ ﺍﻃﻤﯿﻨﺎﻥ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ
ﺩﺭ ﺑﺮﻫﻨﮕﯽ ﻭ ﺑﯽ ﻓﮑﺮﯼ
ﻣﺮﺍ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﯾﺎﻓﺘﯽ؟

ران ویلیس

ترجمه از فائزه پور پیغمبر

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...