sAmaR! ارسال شده در 6 مرداد، 2021 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 مرداد، 2021 حالا پیاده رو خالی ست نیمکت آشنای پارک خالی ست حال آنکه ، تمام شوری که عمری داشتم رد پاهایی بارانی بود. ران ویلیس ترجمه از فائزه پور پیغمبر 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
sAmaR! ارسال شده در 6 مرداد، 2021 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 6 مرداد، 2021 ﺩﯾﻮﺍﺭﻫﺎ ﻓﺮﻭ ﻣﯽ ﺭﯾﺰﻧﺪ ﻭ ﺗﻮ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺑﯿﻨﯽ ﺩﻧﯿﺎ ﺩﮔﺮﮔﻮﻥ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺗﻮ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺣﺲ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯽ ﻣﻦ ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻡ ﺁﯾﺎ ﺑﻪ ﻧﺰﺩ ﻫﻢ ﻣﯽ ﺭﺳﯿﻢ ﺗﻮ ﮐﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺳﺮﯾﻊ ﺗﺮ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺩﺭ ﺣﺮﮐﺘﯽ ﺁﯾﺎ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻏﺎﻓﻠﮕﯿﺮ ﺑﺴﺎﺯﻡ ﻗﺪﻡ ﺩﺭ ﺁﺏ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﯽ ﺁﻧﮑﻪ ﺑﺪﺍﻧﻢ ﭼﻪ ﻋﻤﻘﯽ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻗﺪﻡ ﺩﺭ ﺗﺎﺭﯾﮑﯽ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﻪ ﺻﺪﺍﻫﺎ ﺍﻃﻤﯿﻨﺎﻥ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ ﺩﺭ ﺑﺮﻫﻨﮕﯽ ﻭ ﺑﯽ ﻓﮑﺮﯼ ﻣﺮﺍ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﯾﺎﻓﺘﯽ؟ ران ویلیس ترجمه از فائزه پور پیغمبر 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .