رفتن به مطلب

جالبه


ارسال های توصیه شده

جالبه ...

یه روز پادشاهی 1مردی رو بخاطر اینکه پول نداشته مالیاتشو بده،
زندانی میکنه..زن اون مرد بیچاره در فراق شوهرش مریض میشه..
پسر اون مرد هم مجبور میشه درس و مدرسه رو ول کنه تا بتونه خرج خونه رو
دربیاره..ولی هرچی پول درمیاورده خرج دوا و درمون مادرش میکنه..
خلاصه تموم زندگیشون بهم میریزه..
سالها میگذره تا اینکه 1روز پادشاه اعلام میکنه هرکس هرچی میخواد بیاد بگه،
من بهش میدم..این پسر هم میره..به پادشاه میگه: 2تا چیز میخوام:
اول اینکه 1دکتر خوب محیا کنید تا مادرم رو درمون کنه..
دوم اینکه به من مقدار خیلی زیادی پول بدید..پادشاه میگه:
چیز دیگه ای نمیخوای؟؟؟؟پسر میگه:نه..پادشاه باز تکرار میکنه:
چیزی نمیخوای؟؟؟پسر دوباره میگه: نه پادشاه،از لطفتون ممنون..
پسر که میره،مشاور پادشاه صداش میکنه و میگه
:1سوال ازت دارم:مشکلات شما از کی شروع شد؟؟؟پسر که تازه یادش میاد،
نگاهی میکنه و میبینه پدرش از تو زندان داره نگاش میکنه و از اینکه پسر فراموشش
کرده،ناراحته و داره اشک میریزه..
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...