رفتن به مطلب

آیا احکام فقهی، چرایی دارند؟


ŦŁФШ  ΞTłHШ

ارسال های توصیه شده

یکی از مسلّمات اسلامی این است که احکام شرعی تابع و برگرفته از مصالح و مفاسد واقعی است، یعنی هر امر شرعی به علت مصلحت ضروری است . هر نهی شرعی ناشی از مفسده ای است که باید ترک شود.


 

1. با توجه به این که، تمام احکام الاهی بر اساس مصالح و مفاسد است؛ یعنی، هیچ چیزی بدون جهت، حلال و یا واجب نشده است، این طور نیست که احکام بدون حکمت و ملاک و معیار و آثار برای بشریت آورده شده و چرایی در آن راه نداشته باشد.

2.گفتنی است در آیات و روایات به صورت کلی و جزئی به برخی از حکمت ها (چرایی ها) اشاره شده است. در مواردی هم می توان از قرائن و روح کلی دستورات الاهی به این حکمت ها دست یافت.

3. این را باید توجه داشت که اگر در مواردی حکمت و چرایی احکام فقهی بیان نشده، این خود دارای چرا و حکمت و مصلحتی است و آن پرورش روح تعبّد و عبودیت و بندگی در انسان است.

4. عقل آدمی محدود است و نمی تواند به همه جزئیات احکام دسترسی پیدا کند و اگر عقل آدمی نتوانست به جزئیات و حتی برخی از کلیات احکام پی ببرد، نباید احکام الاهی را ناقص دانسته و آن را رد نماید؛ زیرا علم و حکمت خدای بزرگ ایجاب می کند که هیچ فرمانی را بدون رعایت مصالح بندگانش صادر نکند و چنین افرادی همیشه در صدد پیروی از دستورهای الهی هستند.

عقل آدمی محدود است و نمی تواند به همه جزئیات احکام دسترسی پیدا کند و اگر عقل آدمی نتوانست به جزئیات و حتی برخی از کلیات احکام پی ببرد، نباید احکام الاهی را ناقص دانسته و آن را رد نماید؛ زیرا علم و حکمت خدای بزرگ ایجاب می کند که هیچ فرمانی را بدون رعایت مصالح بندگانش صادر نکند و چنین افرادی همیشه در صدد پیروی از دستورهای الهی هستند.

به پرسش مطرح شده در ضمن چند نکته، پاسخ داده می شود:

1. تمام احکام الاهی بر اساس مصالح و مفاسد است و ما قبول نداریم که احکام فقهی چرا ندارد. توضیح اینکه ، هیچ حکمی از احکام اسلامی بدون جهت، حلال و یا واجب و ... نشده است و این طور نیست که چرایی در آن راه نداشته باشد. کسانی که پایه توحید خود را محکم ساخته اند و طبق دلایل قطعی عقیده دارند که قانون گذار اسلام؛ یعنی، خداوند متعال، بی نیاز مطلق و دارای علم و حکمت بی پایان است، هیچ گونه تردیدی نخواهند داشت که تمام احکام و مقررات و دستورهای اسلامی که پیامبر اسلام از طرف خدای متعال برای بشر آورده است، دارای مصالح و فوایدی می باشد؛ زیرا علم و حکمت خدای بزرگ ایجاب می کند که هیچ فرمانی را بدون رعایت مصالح بندگانش صادر نکند و چنین افرادی همیشه در صدد پیروی از دستورهای الهی هستند و دانستن و ندانستن جزئیات فلسفه و چرایی احکام در روحیه آنان اثری نخواهد داشت.
حضرت امام رضا علیه الاسلام می فرمایند:

« همانا، چنین یافتیم که هر آنچه را که خدای تبارک و تعالی حلال فرموده صلاح و بقای بندگان در آن بوده است و به آن احتیاج دارند و بی نیاز از آن نیستند و در آنچه حرام نموده است نیازی برای بندگان به آن نیافتیم، بلکه مایه فسادی است که ایشان را به سوی نابودی و هلاکت سوق می دهد ». حرّ عاملى، محمد بن حسن بن علی، وسائل الشیعه، ج 25، ص 51، حدیث 31146، مؤسسه آل البیت علیهم السلام، قم، چاپ اول، 1409ق.

2. هر چند عقل آدمی، محدود است و نمی تواند به همه مصالح و حکمت و چرایی احکام، پی ببرد؛ اما باید دانست که در آیات و روایات به حکمت، ملاک و آثار، برخی از احکام به صورت کلی و یا جزئی اشاره شده، یا از راه قرائن می توان به نکاتی دست یافت.

مثلاً کتاب «علل الشرایع» شیخ صدوق در بیان حکمت و فلسفه و چرایی احکام بوده و در آنجا بسیاری از روایات مربوط به آن جمع آوری شده است.

ما به عنوان نمونه تنها به نماز که از مهمترین واجبات و احکام الهی است اشاره می کنیم: از آن جایی که خدای متعال انسان را بیهوده خلق نکرده، و انسان هم فطرتاً طالب کمال الاهی است، باید راهی برای رسیدن به این کمال، داشته باشد و آن راه که به طور کلی بندگی و اطاعت خدای متعال باشد، جز با بیداری و هوشیاری امکان پذیر نیست و مقابل بیداری که غفلت باشد، به عنوان مانعی در تهذیب نفس و رسیدن به قرب و کمال الاهی است. چنان چه حضرت علی علیه الاسلام می فرماید: «غفلت، گمراهی جان (و روح انسان) است و عنوان انواع بدبختی هاست».  یکی از راه های مهم زدودن این غفلت، نمازهای پنجگانه شبانه روزی است. از این رو از آثار نماز، دوری از فحشاء و منکرات دانسته شده است: «و نماز را برپا دار، که نماز (انسان را) از زشتی ها و گناه باز مى دارد ». عنکبوت، 45.

چرا نماز صبح دو رکعت است:

یکی از مسلّمات اسلامی این است که احکام شرعی تابع و برگرفته از مصالح و مفاسد واقعی است، یعنی هر امر شرعی به علت مصلحت ضروری است . هر نهی شرعی ناشی از مفسده ای است که باید ترک شود. خدا برای این که بشر را به مصالح واقعی که سعادت او در آن است برساند، اموری را واجب یا مستحب کرده است . برای این که بشر از مفاسد دور بماند، او را از پاره ای کارها منع نموده است. اگر مصالح و مفاسد نبود، نه امری بود و نه نهی. مصالح و مفاسد و به تعبیر دیگر حکمت ها به گونه ای است که اگر عقل انسان به آن ها آگاه گردد، همان حکم را می کند که شرع کرده است. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 20، ص 52.نشر صدرا1381 ش

منتهی عقل انسان قادر به کشف همه ملاکات احکام الهی نیست. عقل انسان حکم کلی را (که هر حکم الهی و شرعی دارای ملاکی و معیار است) درک می کند، ولی در همه موارد حکم جزئی را که در فلان مورد مثلاً ملاک واقعی چیست، نمی تواند درک کند، یعنی می داند آن حکم فلسفه ای دارد، ولی نمی داند آن فلسفه چیست و چون شرع دستور داده، آن را تعبداً می پذیرد .

منتهی عقل انسان قادر به کشف همه ملاکات احکام الهی نیست. عقل انسان حکم کلی را (که هر حکم الهی و شرعی دارای ملاکی و معیار است) درک می کند، ولی در همه موارد حکم جزئی را که در فلان مورد مثلاً ملاک واقعی چیست، نمی تواند درک کند، یعنی می داند آن حکم فلسفه ای دارد، ولی نمی داند آن فلسفه چیست و چون شرع دستور داده، آن را تعبداً می پذیرد .

ذکر مقدمه برای این است که به طور کلی در تمام موارد احکام بدانیم که هر حکمی حکمتی دارد ، گرچه ممکن است بر اثر کمی اطلاع و عدم احاطه بر تمام مسایل نتوانیم آن را کشف کنیم، ولی تعبداً آن را می پذیریم.

اصولا گاهی خداوند دستوراتی به بشر می دهد که ریشه و فلسفه اش برای بشر کاملا روشن و معلوم نیست. گاهی چون برای فهم آن ها به گذشت زمان و پیشرفت علم و دانش بشری نیاز است، یا نمی تواند علت و فلسفه محدود در امور خاصی باشد ،

یا چون اهداف معنوی در آن ها وجود دارد که انسان نتواند همه را درک نماید،

یا ممکن است با بیان فلسفه واقعی، انسان ها دست به تشبیهات و توجیهاتی برای خود زده و از اهداف واقعی دور شوند و در احکام الهی تغییر ایجاد کنند.

گاهی اصلا برای آزمایش انسان ها و میزان تعبد و تسلیم آن ها در مقابل پروردگار است.

امیر مومنان علی علیه الاسلام  فرمود: ابتلی خلقه ببعض ما یجهلون اصله تمییزا بالاختبار لهم؛

خدا مخلوقاتش را با بعضی از اموری که به اصل آن جاهلند، (یعنی فلسفه و ریشه اش را نمی دانند و به حکمت و نکته هایش توجه ندارند). آزمایش می کند برای این که اشخاص تمیز داده شوند، (خوب ها از بدها، اطاعت کنندگان از معصیتکاران جدا شوند) .نهج البلاغه ،خطبه 192

اگر فلسفه خیلی از احکام برای بشر مشخص می گردید ،روح تعبد و قرب الهی کمرنگ و یا از بین می رفت چرا که آن وقت به قصد تحصیل منفعت و یا دفع ضرر تلاش می شد، نه برای جلب رضایت خداوند و قصد قربت و تبعیت محض از دستورات خداوند.
این که چرا نماز صبح دو رکعت است و ظهر و عصر چهار رکعت یا در شبانه روز 17 رکعت نماز واجب است و یا چرا نمازها در تعداد رکعات یک جور نیستند و یا چرا حمد و سوره در بعضی از نماز ها بلند و در بعضی آهسته خوانده می شود و یا چرا قنوت و تشهد در رکعت دوم است و یا در سال یک ماه روزه واجب شده نه بیش تر و نه کمتر، تنها یک پاسخ قطعی دارد و آن این که چون خداوند دستور داده و ماهیت این عبادات تسلیم و تعبد است . اگر چه روایاتی در برخی از این زمینه ها وارد شده، اما نمی توان چندان به آن ها استدلال قطعی کرد.

به علاوه در این زمینه اموری به عنوان احتمالات عقلایی هم قابل طرح است مانند آسان تر بودن نماز در وقت صبح و هنگام برخواستن از خواب و کمتر وارد کردن فشارهای کششی بر عضلات و ... لکن روشن است که این احتمالات به هیچ وجه دلیل قطعی محسوب نمی شوند و در خوش بینانه ترین حالات تنها برخی حکمت های جانبی این احکام و دستورات قلمداد می شوند .

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...