رفتن به مطلب

sAmaR!

مدیر ارشد
  • تعداد ارسال ها

    1312
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

  • روز های برد

    62

sAmaR! آخرین بار در روز آذر 5 2021 برنده شده

sAmaR! یکی از رکورد داران بیشترین تعداد پسند مطالب است !

درباره sAmaR!

آخرین بازدید کنندگان نمایه

4992 بازدید کننده نمایه

دستاورد های sAmaR!

Enthusiast

Enthusiast (6/14)

  • Dedicated نادر
  • Reacting Well نادر
  • Conversation Starter نادر
  • Posting Machine نادر
  • Collaborator نادر

نشان‌های اخیر

3.8k

اعتبار در سایت

  1. sAmaR!

    سیگار شکلاتی...

    جایی میان قلب هست که هرگز پر نمی‌شود یک فضای خالی و حتی در بهترین لحظه‌ها و عالی‌ترین زمان‌ها می‌دانیم که هست بیشتر از همیشه می‌دانیم که هست جایی میان قلب هست که هرگز پر نمی‌شود و ما در همان فضا انتظار می‌کشیم انتظار می‌کشیم...
  2. sAmaR!

    سیگار شکلاتی...

    آدم‌ها وقتی می‌آیند موسیقی‌شان را هم با خودشان می‌آورند … ولی وقتی می‌روند با خود نمی‌برند‌‌ ! آدم‌ها می‌آیند و می‌روند ولی در دلتنگی‌هایمان‌‌ شعرهایمان‌‌ رویاهای خیس شبانه‌‌مان می‌مانند‌‌‌ ! جا نگذارید ! هر چه را که روزی می‌آورید را با خودتان ببرید‌ ! وقتی که می‌روید دیگر به خواب و خاطره‌‌‌ی آدم برنگردید. هرتا مولر
  3. sAmaR!

    سیگار شکلاتی...

    بعضی ترانه ها را می توان بارها و بار ها گوش داد بعضی انسان ها را می توان بار ها و بار ها دوست داشت. ایلهان برک
  4. sAmaR!

    سیگار شکلاتی...

    برای فراموش کردن تو شاید ورق بازی کردم شاید لبی تر نمودم و گلوی خسته از آه جان‌سوزم را با شراب التیام بخشیدم و یا شاید تمام کوچه‌های شهر را به ‌یاد تو قدم زدم وجب به وجب قدم به قدم اما بگو چگونه فرو بنشانم این جهنمی را که در درون‌ام زبانه می‌کشد چاره چیست؟ انگار وقت آن رسیده است که با استخوان‌های‌ام نی‌لبک بنوازم‌. ولادیمیر مایاکوفسکی
  5. sAmaR!

    سیگار شکلاتی...

    اندیشیدن به تو گرانبهاترین سکوت من است طولانی‌ترین و پرهیاهوترین سکوت تو همیشه در منی مانند قلب ساده‌ام اما قلبی که به درد می‌آورد الن برن
  6. sAmaR!

    سیگار شکلاتی...

    زندگی شاید آسان تر می بود اگر هرگز تو را ندیده بودم اندوهمان کم تر می بود هر بار که ناگزیریم از هم جدا شویم ترسمان کم تر می بود از جدایی بعدها و بعدترها و نیز وقتی نیستی این همه در اشتیاق توان سوزت نمی سوختم که می خواهد به هر قیمتی ناممکن را ممکن سازد آن هم فوری در اولین فرصت و آن گاه که تحقق نیافت سرخورده می شود و به نفس نفس می افتد زندگی چه بسا آسان تر می بود اگر تو را ندیده بودم فقط این که در آن صورت دیگر زندگی من نبود اریش فرید
  7. sAmaR!

    سیگار شکلاتی...

    همین که می دانم کسی شبیه تو نیست چقدر دلهره آورتر از نبودن توست عباس معروفی
  8. sAmaR!

    سیگار شکلاتی...

    جان هیچ و جسد هیچ و نفس هیچ و بقا هیچ ای هستی تو ننگ عدم تا به ‌کجا هیچ دیدی عدم هستی و چیدی الم دهر با این همه عبرت ندمید از تو حیا هیچ مستقبل اوهام چه مقدار جنون داشت رفتیم و نکردیم نگاهی به قفا هیچ آیینه امکان هوس‌آباد خیال ست تمثال جنون‌گر نکند زنگ و صفا هیچ زنهار حذر کن ز فسونکاری اقبال جز بستن دستت نگشاید ز حنا هیچ خلقی‌ست نمودار درین عرصه موهوم مردی و زنی باخته چون خواجه‌سرا هیچ بر زله این مایده هر چند تنیدیم جز حرص نچیدیم چو کشکول‌ گدا هیچ تا چند کند چاره عریانی ما را گردون که ندارد به جز این کهنه درا هیچ منزل عدم و جاده نفس ما همه رهرو رنج عبثی می‌کشد این قافله با هیچ بیدل اگر این است سر و برگ کمالت تحقیق معانی غلط و فکر رسا هیچ بیدل دهلوی
  9. sAmaR!

    سیگار شکلاتی...

    عمر گذشت و همچنان داغ وفاست زندگی زحمت دل کجا بری؟ آبله پاست زندگی دل به زبان نمیرسد، لب به فغان نمی رسد کس به نشان نمی رسد تیر خطاست زندگی یکدو نفس خیال باز رشته ی شوق کن دراز تا ابد از ازل بتاز ! ملک خداست زندگی خواه نوای راحتیم ، خواه تنین کلفتیم هر چه بود غنیمتیم سوت و صداست زندگی شور جنون ما و من جوش فسون وهم و زنّ وقف بهار زندگیست لیک کجاست زندگی بیدل از این سراب وهم جام فریب خورده ای تا به عدم نمیرسی دور نماست زندگی بیدل دهلوی
  10. sAmaR!

    سیگار شکلاتی...

    کهن دیارا ، دیار یارا ! دل از تو کندم ، ولی ندانم که گر گریزم ، کجا گریزم ، وگر بمانم ، کجا بمانم نه پای رفتن ، نه تاب ماندن ، چگونه گویم ، درخت خشکم عجب نباشد ، اگر تبرزن ، طمع ببندد در استخوانم درین جهنم ، گل بهشتی ، چگونه روید ، چگونه بوید ؟ من ای بهاران ! از ابر نیسان چه بهره گیرم که خود خزانم به حکم یزدان ، شکوه پیری ، مرا نشاید ، مرا نزیبد چرا که پنهان ، به حرف شیطان ، سپرده ام دل که نوجوانم صدای حق را ، سکوت باطل ، در آن دل شب ، چنان فرو کشت که تا قیامت ، درین مصیبت ، گلو فشارد ، غم نهانم کبوتران را ، به گاه رفتن ، سر نشستن ، به بام من نیست که تا پیامی ، به خط جانان ، ز پای آنان ، فروستانم سفینه ی دل ، نشسته در گل ، چراغ ساحل ، نمی درخشد درین سیاهی ، سپیده ای کو ؟ که چشم حسرت ، در او نشانم الا خدایا ، گره گشایا ! یه چاره جویی ، مرا مدد کن بود که بر خود ، دری گشایم ، غم درون را برون کشانم چنان سراپا ، شب سیه را ، به چنگ و دندان ، در آورم پوست که صبح عریان ، به خون نشیند ، بر آستانم ، در آسمانم کهن دیارا ، دیار یارا ، به عزم رفتن ، دل از تو کندم ولی جز اینجا وطن گزیدن ، نمی توانم ، نمی توانم نادر نادرپور
  11. sAmaR!

    سیگار شکلاتی...

    ای برگ مرا با سبزی خود در آغوش بگیر! من درخت برهنه ی پاییزم، که می لرزم. ای باران مرا سیراب کن! من ماسه های کویرم، از سرزمین‌ گرم و خشک. باد الک می شود با گذر از میان دستانم . گرم کن مرا ای تو که خورشیدی ! من از پیش ترها ، اینجا ایستاده ام ! پنهان شده در کلمات! چون سایه ی درختان بر چشمه های جوشان … هالینا پوشویاتوسکا
  12. sAmaR!

    سیگار شکلاتی...

    من، شاخه عشق را جدا کردم در زمین دفن کردم ، آن را! نگاه کن باغ من پر از شکوفه است! عشق را نمی توان از بین برد حتی اگر در زمین دفنش کنی دوباره رشد می کند ! میخواستم عشق را در قلبم دفن کنم اما قلب من خانه ی عشق بود ! عشق را در سرم دفن کردم! از من پرسیدند ؛ چرا سرم شکوفه داده است؟ چرا چشمان درخشان من چون ستاره است؟ و چرا لب های من آفتابی تر است از سپیده دم؟ دلم می خواست می توانستم عشق را تکه تکه کنم! نرم و چسبنده بود ، کش می آمد آنچنان که به دست هایم پیچید ! اینک دستانم به عشق بسته شده است و آنها می پرسند من زندانی چه کسی هستم؟… هالینا پوشویاتوسکا
  13. sAmaR!

    سیگار شکلاتی...

    از زندگی از این همه تکرار خسته‌ام از های و هوی کوچه و بازار خسته‌ام دلگیرِ آسمانم و آزرده‌ی زمین امشب برای هرچه و هر کار خسته‌ام دل خسته سوی خانه ، تن خسته می کشم وایا … کزین حصار دل آزار خسته‌ام بیزارم از خموشی تقویم روی میز وز دنگ دنگ ساعت دیوار خسته‌ام از او که گفت یار تو هستم ولی نبود از خود که بی‌شکیبم و بی یار خسته‌ام با خویش در ستیزم و از دوست در گریز از حال من مپرس که بسیار خسته‌ام محمدعلی بهمنی
  14. sAmaR!

    سیگار شکلاتی...

    گفتم بدوم تا تو همه فاصله‌ها را تا زود‌تر از واقعه گویم گله‌ها را چون آینه پیش تو نشستم که ببینی در من اثر سخت‌ترین زلزله‌ها را پر نقش‌تر از فرش دلم بافته‌ای نیست از بس که گره زد به گره حوصله‌ها را ما تلخی نه گفتنمان را که چشیدیم وقت است بنوشیم از این پس بله‌ها را بگذار ببینیم بر این جغد نشسته یک بار دگر پر زدن چلچله‌ها را یک بار هم‌ای عشق من از عقل میندیش بگذار که دل حل کند این مسئله‌ها را محمدعلی بهمنی
  15. sAmaR!

    سیگار شکلاتی...

    اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است اکسیر من نه این که مرا شعر تازه نیست من از تو می نویسم و این کیمیا کم است سرشارم از خیال ولی این کفاف نیست درشعر من حقیقت یک ماجرا کم است تا این غزل شبیه غزل های من شود چیزی شبیه عطر حضور شما کم است گاهی ترا کنار خود احساس می کنم اما چقدر دل خوشی خواب ها کم است خون هر آن غزل که نگفتم به پای توست آیا هنوز آمدنت را بها کم است محمدعلی بهمنی
×
×
  • اضافه کردن...