رفتن به مطلب

Be.khodam.marboote

کاربر عضو
  • تعداد ارسال ها

    149
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

  • روز های برد

    4

Be.khodam.marboote آخرین بار در روز اردیبهشت 16 2021 برنده شده

Be.khodam.marboote یکی از رکورد داران بیشترین تعداد پسند مطالب است !

درباره Be.khodam.marboote

آخرین بازدید کنندگان نمایه

371 بازدید کننده نمایه

دستاورد های Be.khodam.marboote

Newbie

Newbie (1/14)

337

اعتبار در سایت

  1. Be.khodam.marboote

    سیگار شکلاتی...

    آدميزاد معمولا يا كسى سراغش نميره و احساس تنهايى ميكنه يا يه عالمه دور و برش هستن و حس ميكنه تنهاست، توى اولى به وجود خودش شك ميكنه توى دومى به وجود بقيه "سبيدو "
  2. #معرفى_كتاب #برشى_از_يك_كتاب برداشت اشتباه از هویت واقعی‌تان نداشته باشید. از این افکاری که «ای کاش کمی بلندتر بودم و یا ای کاش ظاهر متفاوتی داشتم» دست بردارید. شما توسط خبره‌ترین نقاش عالم هستی به تصویر کشیده شده‌اید. هنگامی که خداوند شما را آفرید، با خود گفت: «فوق‌العاده است. این شاهکار خلقت من است.» او مُهر تأیید خود را به شما زد. بدخواهان شما دوست ندارند که شما حس خوبی نسبت به خودتان داشته باشید. آن‌ها دوست دارند که شما همواره آن صداهایی را بشنوید که حاکی از ناکامل بودن و نالایق بودن شماست. اما من شما را به چالش می‌کشم که هر روز صبح هنگامی که از خواب بیدار می‌شوید، به خود بگویید: صبح بخیر. تو شگفت‌انگیز و شاهکار خلقت هستی. #جول_اوستین از كتاب : قدرت ، من هستم
  3. ‌‌چه خوبه کلید باشیم؛ نه قفل نواز باشیم؛ نه سیلی باهم بخندیم؛ نه به هم راه باشیم؛ نه سد درک کنیم؛ نه ترک نمک لحظه ها باشیم؛ نه نمک زخم ها!
  4. ‌ میگن #فردوسی در توصیف صحنه‌ی خداحافظی زال و رودابه میگه: ‌ «بَرِ خویش تار و بَرَش پود کرد» ‌ یعنی عین تار و پود تو آغوش هم گره خوردند و به هم پیچیدند.. به همین غلظت..
  5. عمـری به هر کوی و گذر گشـتم که پیدایت کنم اکنون که پیدا کرده‌ام ، بنشین تماشایت کنم #فریدون_مشیری
  6. یک موزیک خیلی زیبا هست، که همین الان یک نفر دارد می‌سازد، برای روزهای شادی‌. یک متن پر‌ از نشاط هم هست، که یک نویسنده انتخاب کرده برای نوشتن و گفتن از روزهای آبی و آتی. یک فیلمِ در حال ساخت هست، که قصد دارد امروزمان را نشان بدهد، تا در آینده ای نه چندان دور، همه بدانند و بدانیم، چگونه مقتدرانه، بر این روزهای سخت غلبه کردیم. یک خطاط حرفه ای هست، قلم‌اش گیر کرده در انتهای جمله ی «ای دل غم‌دیده، حالت بِه شود، دل بد مکن!» یک نقاش هست، رفته بازار و هر چه رنگ شاد بوده را خریده، می‌خواهد برایمان نقاشی بکشد. بالاخره یک هنر از تمام این هنر‌ها، کارساز خواهد شد. حالمان خوب می‌شود، موزیک‌هایمان شاد، داستان هایمان انگیزشی، فیلم هایمان حماسی و نقاشی هایمان، حال خوب کن! دنیا این چنین نمی‌ماند عزیز دل! بالاخره قفل ها را باز خواهیم کرد... #پرهام_جعفری
  7. ما هیچوقت نمیدانیم تصویری را که در حال ثبت کردن آن هستیم، چندسال بعد خواهیم دید؟ نمیدانیم که آیا با دیدنش لبخند میزنیم یا اشک میریزیم؟ نمیدانیم که خندیدن در عکس ها شاید روزی جانمان را بگیرد و هزاران بار با دیدن آن خنده ها گریه کنیم. قضیه این است که برای چندسال بعدمان میخواهیم بذر عشق و محبت و شادی بکاریم، اما نمیدانیم که شاید روزی دچار قحطی، تنهایی، دلتنگی و بی قراری شویم و با دیدن آن عکس ها فقط حسرت را برداشت کنیم... نمیدانیم که زندگی همین چند لحظه است که دارد میگذرد...همین چند ثانیه ای که این متن را خواندید، آینده ای وجود ندارد... همین حالا زندگی کنید. کسی را که دوستش دارید و دوستتان دارد را همین حالا داشته باشید. فردا روز بدی است. لحظه هارا ثبت نکنیم در قاب و خاطرمان... . . #امیرحسین_سرمنگانی
  8. #معرفی_کتاب #برشى_از_يك_كتاب گفتی که تو را برای آن از خودم جدا میکنم که بی‌اندازه دوستت دارم. البته حالت طبیعی قضیه آن است که آدم در کنار یار محبوبش بماند و از او حمایت کند امّا تو درست خلاف این را عمل کردی. دلیلش این بود که خوار شمردن عشق شورانگیز میان مرد و زن در تو سر زده بود. فکر میکردی که من تو را به جهان حسی می‌بندم و لاجرم آرام و قرار نداشتی تا خود را وقف رستگاری روحت کنی! نوشته‌ای خداوند بالاتر از همه چیز خواهان زندگی پارسایانه بنده است. چه‌ سخت است باور به چنین خدایی... نه، من به خدایی که از آدم قربانی میخواهد باور ندارم. من به خدایی که زندگی زنی را به باد میدهد تا روح مردی را رستگار کند ایمان ندارم! #یوستین_گوردر از كتاب: زندگي كوتاه است
  9. و عشق یعنی غمی بسیار عزیز! آیا تو تا به حال غمِ عزیزِ کسی بوده‌ای!؟ "عاطفه‌ محمدپور"
  10. ‏ذکر روزهای هفته شنبه: دروغ نگوییم یکشنبه: بی منت کمک‌کنیم‌ دوشنبه:همدیگر رو قضاوت‌نکنیم‌ سه شنبه: با هم مهربان باشیم‌ چهارشنبه: تو زندگس‌کسی دخالت نکنیم‌ پنج شنبه: دلی را نرنجانیم جمعه: بی حد و مرز عشق بورزیم خدایش چقدر خوبه که اینکارها رو بتونیم انجام بدیم
  11. «وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَىٰ» به زودی پروردگارت آنقدر به تو عطا خواهد کرد که خشنود شوی
  12. یکی شدن همیشه هم چیز خوبی نیست، که گاهی اینطور است که آدم آنقدر در چیزی حل میشود و با آن یکی می‌شود که دیگر بعد از آن، چیزی از خودش برای خودش باقی نمی‌ماند غیر از درهم و برهم بلورهایی متبلور شده بر تنهاییش که از پشت آن‌ها تنها تصویری در هم ریخته و فراموش شده از چیزی که قبلا بود را می‌بیند و با خودش می‌گوید که چطور قبل از تمام این‌ها هم وجود داشته است و هرچه بیشتر فکر می‌کند کمتر جوابی برایش پیدا می‌کند (يك مماس نوشت )1momas
  13. می‌خواستم مرثیه تازه‌ای بنویسم درباره اسم‌های آشنا که از کنارمان می‌روند و اسمی می‌شوند بر سنگی، و سنگی بر گوری. می‌خواستم باز کلمه قطار کنم و از تباهی دنیا بنویسم و از این که مرگ چه قطعیت شومی دارد و بالارفتن سن چه مصیبت جانکاهی است وقتی آغشته است به تماشای زوال یاران و بزرگان و آشنایان و اسم‌های معتبر عمر. بعد، دیدم چه خشم بیهوده‌ای دارم از مرگ. دیدم بی‌انصافیم، چرا که مرگ چیزی را از مسافرانش نمی‌گیرد. چیزی نمانده که بگیرد. جهان، تماشا ندارد انگار. نه برای رفته‌ها دریغی هست و نه برای مانده‌ها رویایی. همین.
  14. Be.khodam.marboote

    سیگار شکلاتی...

    ﻣﻦ ﺧﻨﺪﻩ ﺯﻧﻢ ﺑﺮ ﺩﻝ ، ﺩﻝ ﺧﻨﺪﻩ ﺯﻧﺪ ﺑﺮ ﻣﻦ ﺍﯾﻨﺠﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻨﺪﺩ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﻣﻦ ﺧﻨﺪﻩ ﺯﻧﻢ ﺑﺮ ﻏﻢ ، ﻏﻢ ﺧﻨﺪﻩ ﮐﻨﺪ ﺑﺮ ﻣﻦ ﺍﯾﻨﺠﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻨﺪﺩ ﺑﯿﮕﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﻣﻦ ﺧﻨﺪﻩ ﮐﻨﻢ ﺑﺮ ﻋﻘﻞ ، ﺍﻭ ﺧﻨﺪﻩ ﮐﻨﺪ ﺑﺮ ﻣﻦ ﺍﯾﻨﺠﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻨﺪﺩ ﻭﯾﺮﺍﻧﻪ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﻣﻦ ﺧﻨﺪﻩ ﮐﻨﻢ ﺑﺮ ﺗﻮ ، ﺗﻮ ﺧﻨﺪﻩ ﮐﻨﯽ ﺑﺮ ﻣﻦ ﺍﯾﻨﺠﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻨﺪﯾﻢ ﻫﺮ ﺩﻭ ﭼﻮ ﺩﻭ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﻣﻦ ﺧﻨﺪﻩ ﮐﻨﻢ ﺑﺮ ﺍﻭ ، ﺍﻭ ﺧﻨﺪﻩ ﮐﻨﺪ ﺑﺮ ﻣﻦ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻪ ﭼﻪ ﻣﯿﺨﻨﺪﻡ ، ﺩﻝ ﺭﻓﺖ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻪ |وحشی بافقی|
  15. بچه‌تر که بودم دور و بری کم نداشتم، اما نمیدونستم خیلی از حرفارو چجوری باید بهشون بگم، زبونم نمی‌کشید، ینی لغت پیدا نمی‌کرد، بزرگتر که شدم یاد گرفتم چجوری بگم اما اینبار کسی نبود که بخواد بشنوه، الانه هم بلدم چجوری بگم هم هستند کسایی که بشنون، ولی راستش دیگه خیلی مطمئن نیستم گفتنش کمکی بکنه، تو یه دوره‌ای از زندگی فراموشی بیشتر از حرف‌زدن به کار آدم میاد #سبيدو
×
×
  • اضافه کردن...